بهنژادی
حسن منیری فر؛ خشنود علیزاده؛ آرمین واحدرضائی؛ فردانه اوسطی؛ فرامرز سلطانی؛ طاها آذری نژاد؛ صادق شهبازی
دوره 13، شماره 2 ، دی 1403، ، صفحه 202-216
چکیده
مقدمه: یونجه از مهمترین گیاهان علوفهای چندساله میباشد که به علت داشتن مواد مغذی مهم شامل پروتئین، مواد معدنی، انواع ویتامینها و خوش خوراکی، برتری خاصی نسبت به سایر گیاهان علوفهای دارد و سازگاری زیادی به آب و هوای سرد و معتدل دارد و همچنین به دلیل تثبیت نیتروژن، توانایی افزایش حاصلخیزی خاک را داراست. تحقیقات نشان داده است ...
بیشتر
مقدمه: یونجه از مهمترین گیاهان علوفهای چندساله میباشد که به علت داشتن مواد مغذی مهم شامل پروتئین، مواد معدنی، انواع ویتامینها و خوش خوراکی، برتری خاصی نسبت به سایر گیاهان علوفهای دارد و سازگاری زیادی به آب و هوای سرد و معتدل دارد و همچنین به دلیل تثبیت نیتروژن، توانایی افزایش حاصلخیزی خاک را داراست. تحقیقات نشان داده است که از نظر صفات مختلف بین اکوتیپهای یونجه در شرایط کمآبی، تنوع کافی وجود دارد و امکان معرفی ارقام مناسب یونجه جهت کشت دیم در شرایط نیمه خشک کشور وجود دارد. روششناسی پژوهش: بهمنظور ارزیابی عملکرد و کیفیت 25 اکوتیپ یونجه به همراه دو رقم شاهد در شرایط دیم و معرفی مناسبترین آنها، پژوهشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاههای تحقیقاتی تیکمهداش و دیم مراغه از سال زراعی 1400- 1399 به مدت سه سال اجرا شد و ضمن ارزیابی عملکرد علوفهتر و عملکرد خشک، سایر صفات زراعی شامل ارتفاع بوته در زمان برداشت، سرعت رشد مجدد پس از هر برداشت و امتیاز خواب پاییزی، اندازهگیری شد. پس از اندازهگیری صفات در هر دو ایستگاه، تجزیه واریانس مرکب با طرح پایه بلوکهایکامل تصادفی انجام شد.یافتههای پژوهش: نتایج نشان داد که بین ارقام مورد بررسی از نظر صفات اندازهگیری شده اختلاف معنیدار وجود دارد. میانگین عملکرد علوفه تر همه اکوتیپهای مورد بررسی در ایستگاه تیکمهداش و مراغه به ترتیب 4148 و 2469 کیلوگرم در هکتار بود و میانگین عملکرد ماده خشک نیز به ترتیب 2469 و 1550 کیلوگرم در هکتار برآورد شد. بیشترین و کمترین عملکرد علوفه تر را اکوتیپهای شماره 2 و 12 نشان دادند. در مجموع عملکرد علوفه تر و خشک طی سه سال بررسی، اکوتیپهای شماره 2، 8، 21، 24 و 4 به عنوان اکوتیپهای برتر در شرایط دیم، شناسایی و انتخاب شدند.
گیاهان زراعی دیم
رضا سلیمانی؛ کریم شهبازی
دوره 13، شماره 2 ، دی 1403، ، صفحه 233-252
چکیده
مقدمه: تولید بهینه گیاهان زراعی دیم با مدیریت صحیح حفظ بقایا به منظور پایداری تولید و ارتقای کمی و کیفی عملکرد محصول، ضرورتی انکار ناپذیر است. در شرایط دیم، یکی از تغییرات مهم در فیزیولوژی گیاهی ناشی از تنش خشکی، افزایش بیوسنتز اتیلن و رسیدن غلظت آن در حد کاهش دهنده رشد گیاهی یا همان اتیلن تنشی است. اتیلن تنشی باعث کاهش دوره رویشی و ...
بیشتر
مقدمه: تولید بهینه گیاهان زراعی دیم با مدیریت صحیح حفظ بقایا به منظور پایداری تولید و ارتقای کمی و کیفی عملکرد محصول، ضرورتی انکار ناپذیر است. در شرایط دیم، یکی از تغییرات مهم در فیزیولوژی گیاهی ناشی از تنش خشکی، افزایش بیوسنتز اتیلن و رسیدن غلظت آن در حد کاهش دهنده رشد گیاهی یا همان اتیلن تنشی است. اتیلن تنشی باعث کاهش دوره رویشی و در نهایت کاهش عملکرد میگردد. میکوریزا و باکتریهای مولد آنزیم ACC-دآمیناز سبب کاهش اثرات سوء تنش خشکی در شرایط دیم میشوند.روش شناسی پژوهش: به منظور بررسی اثربخشی حفظ بقایا و کاربرد قارچ گونه Funneliformis mosseae و باکتریهای مولد آنزیم ACC- دآمیناز در کاهش اثرات تنش کمآبی حاکم در شرایط دیم، این تحقیق به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی چرداول از سال 1398 به مدت دو سال زراعی اجرا گردید. کرتهای اصلی شامل سه تیمار مختلف حفظ بقایا شامل حذف بقایا، حفظ نیمی از بقایا و حفظ کل بقایا و کرتهای فرعی در چهار سطح شامل 1- شاهد (عدم کاربرد قارچ Funneliformis mosseae و باکتری مولد آنزیم ACC-دآمیناز)، 2- کاربرد قارچ Funneliformis mosseae (مصرف در کنار بذر) 3- مایهزنی باکتری مولد آنزیم ACC– دآمیناز (تهیه مایه تلقیح باکتری Bacillus simplex UT1 با جمعیت CFU ml-1 107 یا واحد کلونی تشکیل شده در میلیلیتر و روش مصرف پوشش بذری) 4- کاربرد توأم قارچ Funneliformis mosseae و باکتری مولد آنزیم ACC-دآمیناز بود. صفات کمی نخود مانند عملکرد دانه و زیستی، وزن صد دانه و تعداد دانه در متر مربع و از صفات فیزیولوژیکی، محتوای نسبی آب برگ (RWC) غلظت و جذب کل پتاسیم و روی به عنوان دو عنصر مهم در روابط آبی در گیاه اندازهگیری شدند. تجزیه آماری دادهها توسط نرم افزار SAS v.9.2 و مقایسه میانگینها با آزمون LSD انجام گرفت.یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که اثر اصلی حفظ بقایا بر عملکرد دانه، عملکرد زیستی و شاخص برداشت به ترتیب در سطح یک، یک و پنج درصد معنیداری بود. با حفظ نیمی از بقایا، عملکرد دانه برابر با 1224 کیلوگرم در هکتار حاصل شد که نشان دهنده افزایش 81/7 درصدی نسبت به شاهد بود. نتایج این پژوهش نشان داد که عملکرد دانه نخود در تیمار بدون مصرف قارچ Funneliformis mosseae و باکتری مولد آنزیم ACC- دآمیناز برابر 1097 کیلوگرم در هکتار بود، در حالی که بیشترین عملکرد دانه نخود در تیمار مصرف توأم قارچ Funneliformis mosseae و باکتری مولد آنزیم ACC- دآمیناز به مقدار 1294 کیلوگرم در هکتار بدست آمد که این افزایش 9/17 درصدی نسبت به شاهد، از نظر آماری معنیدار بود. به طور کلی، کاربرد توأم قارچ Funneliformis mosseae و باکتریهای مولد آنزیم ACC- دآمیناز باعث افزایش عملکرد، اجزای عملکرد و بهبود غلظت عناصر غذایی در نخود شد. بر اساس نتایج این پژوهش، در شرایط حفظ بقایا، کاربرد قارچ Funneliformis mosseae به ویژه همراه با مایه زنی باکتریهای مولد آنزیم ACC- دآمیناز به منظور پایداری در تولید نخود توصیه میگردد.
بهنژادی
حسین نظری؛ مرتضی اشراقی نژاد؛ مظفر روستایی؛ سید محمد علوی سینی
دوره 13، شماره 2 ، دی 1403، ، صفحه 295-311
چکیده
مقدمه: خشکی به عنوان یکی از مهمترین تنشهای محیطی، یک خطر جدی در تأمین امنیت غذایی جهان محسوب میشود. تولید گندم در مناطق دیم نقش مهمی در اقتصاد ایران دارد. با توجه به گسترش کشت گندم نان در مناطق دیم، معرفی و توسعه ارقام جدید با ویژگیهای پرمحصولی و مقاومت به تنش خشکی، اهمیت بالایی دارد. بررسی لاینهای جدید با خصوصیات مورفو-فیزیولوژیک ...
بیشتر
مقدمه: خشکی به عنوان یکی از مهمترین تنشهای محیطی، یک خطر جدی در تأمین امنیت غذایی جهان محسوب میشود. تولید گندم در مناطق دیم نقش مهمی در اقتصاد ایران دارد. با توجه به گسترش کشت گندم نان در مناطق دیم، معرفی و توسعه ارقام جدید با ویژگیهای پرمحصولی و مقاومت به تنش خشکی، اهمیت بالایی دارد. بررسی لاینهای جدید با خصوصیات مورفو-فیزیولوژیک و فنولوژیک مطلوب میتواند یکی از روشهای مناسب برای این منظور باشد. استفاده از یک صفت به تنهایی ممکن است به نتایج مطلوبی منجر نشود، به همین دلیل در این تحقیق، برای ارزیابی بهتر لاینهای گندم دیم و تنوع فنوتیپی آنها و تعیین برترین لاینها از لحاظ عملکرد و زودرسی با استفاده از روش گزینشی SIIG برای ادغام تعدادی از صفات مهم استفاده شد.
روششناسی پژوهش: تعداد 144 لاین گندم در شرایط دیم در ایستگاه تحقیقات دیم مرکز تحقیقات کشاورزی زنجان در شهرستان خدابنده طی سالهای (1399-1398) بر اساس طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو تکرار ارزیابی شدند. در این آزمایش از ارقام گندم دیم شامل سرداری، آذر2، صدرا، هما، اوحدی، باران، رصد، واران و هشترود به عنوان شاهد استفاده شد. صفات ارتفاع بوته، زمان از کاشت تا ظهور سنبله، رسیدگی فیزیولوژیکی دانهها همراه با زرد شدن پدانکل گیاهان، وزن هزار دانه، عملکرد دانه پس از رسیدگی فیزیولوژیک، دمای کانوپی، تعرق، دیاکسیدکربن زیر روزنه، هدایت روزنهای، هدایت مزوفیلی، شاخص کلروفیل و فتوسنتز اندازهگیری شد.
یافتههای پژوهش: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تنوع کافی بین لاینها از لحاظ صفات مورد مطالعه وجود دارد. از لحاظ میزان عملکرد دانه در هکتار، لاینهای 65 و 22 به ترتیب دارای بیشترین (2625 کیلوگرم) و کمترین (984 کیلوگرم) مقدار بودند. میانگین عملکرد لاینهای گروه برتر در این آزمایش بین 1765 و 5/1911 متغیر بود. گروهبندی ژنوتیپها براساس شاخص SIIG نشان داد که هیچ لاینی در گروه یک، دو و هشت قرار نگرفت ولی در گروههای 3، 4، 5 و 6 و 7 بهترتیب 2، 15، 71، 54 و 2 لاین قرار گرفتند. لاینهای گروههای 3، 4 و 5 را بعلت داشتن شاخص SIIG بالای 5/0 میتوان بعنوان ژنوتیپهای برتر انتخاب نمود. اما برترین ژنوتیپها بعلت دارا بودن سنبلهدهی سریعتر، فتوسنتز بیشتر و در نهایت عملکرد دانه بالاتر در گروه 3 قرار دارند. براساس شاخص SIIG، ژنوتیپهای شماره 42 و 104 در گروه برتر شماره 3 و همچنین 15 ژنوتیپ دیگر در گروه شماره 4 قرار گرفتند. ارقام شاهد مورد مطالعه در هیچیک از این دو گروه برتر قرار نگرفتند و در گروههای 5 و 6 جای گرفتند. ژنوتیپهای گروه 3 و 4 به طور کلی دارای مقادیر میانگین بیشتر در صفاتی مانند هدایت روزنهای، هدایت مزوفیلی، فتوسنتز و عملکرد بودند و از نظر تعداد روز تا ظهور سنبله و رسیدگی میانگینهای کمتری در این ژنوتیپها مشاهده شد. بنابراین، ضمن توصیه به گزینش لاینها بر اساس روش SIIG، لاینهای انتخاب شده با این شاخص به عنوان بهترین لاینها برای استفاده در برنامههای اصلاحی تحت شرایط دیم پیشنهاد میشوند.
گیاهان زراعی دیم
کیانوش حمیدیان؛ فیروزه حیدری؛ سید روح اله قاسمی؛ اکرم حمیدیان
دوره 13، شماره 1 ، شهریور 1403، ، صفحه 94-112
چکیده
مقدمه: مقدار بهینه بذر به عنوان یک عامل مدیریتی مهم برای بهبود عملکرد گندم از اهمیت ویژهای برخوردار است. افزایش قیمت کودهای شیمیایی باعث شده است که کشاورزان برای جبران کمبود مواد غذایی گیاه به مصرف کودهای مایع روی بیاورند. کوددهی برگی روشی برای تغذیه گیاهان است که در آن، جذب از طریق روزنه و اپیدرم برگ صورت میگیرد و اثربخشی آن ...
بیشتر
مقدمه: مقدار بهینه بذر به عنوان یک عامل مدیریتی مهم برای بهبود عملکرد گندم از اهمیت ویژهای برخوردار است. افزایش قیمت کودهای شیمیایی باعث شده است که کشاورزان برای جبران کمبود مواد غذایی گیاه به مصرف کودهای مایع روی بیاورند. کوددهی برگی روشی برای تغذیه گیاهان است که در آن، جذب از طریق روزنه و اپیدرم برگ صورت میگیرد و اثربخشی آن ممکن است بسته به محیط، وضعیت فیزیولوژیکی رشد و تغذیه گیاه متفاوت باشد. روش تغذیه برگی با عناصر پرمصرف و کممصرف از نظر دستیابی به حداکثر عملکرد و کاهش تلفات عناصر غذایی مؤثرتر از سایر روشها است و باعث افزایش میزان عناصر معدنی در گیاه و بهبود عملکرد محصول میشود.روش شناسی پژوهش: این آزمایش در سال زراعی 02-1401 به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار انجام شد که مقدار بذر به عنوان فاکتور اصلی و محلولپاشی به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. در این بررسی 9 سطح مقدار بذر شامل 80، 100، 120، 140، 160، 180، 200، 220 و 240 کیلوگرم در هکتار در کرت اصلی و 4 سطح محلولپاشی شامل محلولپاشی با اسیدآمینه (2 لیتر در هکتار)، NPK (2 کیلوگرم در هکتار)، ترکیب اسیدآمینه + NPK (یک لیتر اسیدآمینه + یک کیلوگرمNPK در هکتار) و عدم محلولپاشی در کرت فرعی قرار گرفتند.یافتههای پژوهش: با افزایش مقدار بذر مصرفی، ارتفاع بوته، تعداد سنبله و مقدار آهن دانه افزایش اما طول سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن هزاردانه، مقدار روی و درصد پروتئین دانه کاهش یافت، در حالیکه عملکرد دانه تا مصرف140 کیلوگرم بذر در هکتار افزایش و پس از آن کاهش یافت. ارتفاع بوته، تعداد دانه در سنبله، وزن هزاردانه، عملکرد دانه، مقدار آهن و روی دانه و درصد پروتئین در تیمار محلولپاشی با مخلوط اسیدآمینه +NPK و تعداد سنبله و طول سنبله در تیمار NPK بیشترین مقدار را داشتند. با افزایش مقدار بذر و همچنین در تیمار محلولپاشی با مخلوط اسیدامینه + NPK ، مقدار آهن دانه افزایش اما مقدار روی دانه کاهش پیدا کرد. درصد پروتئین دانه نیز در تیمار محلولپاشی با مخلوط اسیدآمینه +NPK تا مقدار بذر 140 کیلوگرم در هکتار افزایش و پس از آن به تدریج کاهش یافت. بیشترین عملکرد دانه گندم (3383 کیلوگرم در هکتار) در شرایط دیم خرم آباد از تیمار 140 کیلوگرم در هکتار بذر مصرفی بدست آمد.
امین عباسی؛ رامین لطفی؛ صابر گلکاری
دوره 11، شماره 1 ، شهریور 1401، ، صفحه 1-23
چکیده
به منظور بررسی تأثیر تناوب و مقادیر بقایای گیاهی بر صفات عملکرد دانه، محتوای کلروفیل، فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز، فعالیت آیزوزایمهایCu/Zn-SOD، Mn-SOD، Fe-SOD، فعالیت آنزیم گلوتاتیون ردوکتاز، آسکوربات پراکسیداز، کاتالاز، محتوای پراکسید هیدروژن و مقدار مالون دی آلدهاید در پنج رقم جدید گندم دیم، آزمایشی به صورت اسپلیت اسپلیت پلات ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر تناوب و مقادیر بقایای گیاهی بر صفات عملکرد دانه، محتوای کلروفیل، فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز، فعالیت آیزوزایمهایCu/Zn-SOD، Mn-SOD، Fe-SOD، فعالیت آنزیم گلوتاتیون ردوکتاز، آسکوربات پراکسیداز، کاتالاز، محتوای پراکسید هیدروژن و مقدار مالون دی آلدهاید در پنج رقم جدید گندم دیم، آزمایشی به صورت اسپلیت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار و در دو سال زراعی 97-1396 و 98-1397 در ایستگاه تحقیقاتی موسسه تحقیقات کشاورزی دیم مراغه اجرا شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از الف) دو تناوب گندم-گندم و علوفه-گندم در کرتهای اصلی، ب) سه سطح بقایای گیاهی شامل عدم کاربرد، 2 و 4 تن بقایا در کرت های فرعی، ج) 5 رقم گندم شامل صدرا، هشترود، باران، واران و اوحدی در کرتهای فرعی- فرعی. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد که اثرات اصلی نوع تناوب، مقادیر بقایای گیاهی و ارقام مورد مطالعه بر اکثر صفات مورد بررسی معنیدار است. بر اساس مقایسات میانگین صورت گرفته، بیشترین عملکرد دانه (9/3809 کیلوگرم درهکتار) در تیمار حفظ 4 تن بقایای گیاهی در هکتار به همراه تناوب علوفه-گندم در رقم واران حاصل شد. بیشترین محتوای کلروفیلa، کلروفیل b و کاروتنوئید در تیمار حفظ 4تن بقایای گیاهی در هکتار به همراه تناوب علوفه-گندم در رقم واران مشاهده شد. کمترین محتوای پراکسید هیدروژن و پراکسیداسون لیپیدی در تیمارهای حفظ 4 تن بقایای گیاهی و 2 تن بقایای گیاهی در تناوب علوفه-گندم و رقم واران ثبت گردید. با توجه به ضرورت استفاده از الگوی کشاورزی حفاظتی در اراضی دیم کشور، برای بهینه سازی بهرهوری این الگو، در این تحقیق حفظ بقایای گیاهی 2 تن در هکتار به همراه تناوب علوفه- گندم در شرایط دیم در رقم واران به عنوان تیمار برتر از نظر کاهش اثرات نامطلوب تنش خشکی در سطح سلول و حفظ سطح مطلوبی از فعالیت فتوسنتزی و در نتیجه تولید عملکرد دانه بالاتر شناخته شد.
مژگان تبریزیوندطاهری
دوره 10، شماره 2 ، اسفند 1400، ، صفحه 225-242
چکیده
حبوبات بعد از غلات، دومین منبع غذایی مهم برای انسان بوده و به عنوان یک مکمل غذایی با ارزش پروتئینی بالا محسوب میشوند. نخود در بین حبوبات هم از نظر سطح زیر کشت و هم از نظر تولید در درجه اول اهمیت قرار دارد. با این وجود عملکرد آن پایین است و یک شکاف بین عملکرد بالقوه و عملکرد واقعی آن وجود دارد. بنابراین، به منظور دستیابی به ژنوتیپهای ...
بیشتر
حبوبات بعد از غلات، دومین منبع غذایی مهم برای انسان بوده و به عنوان یک مکمل غذایی با ارزش پروتئینی بالا محسوب میشوند. نخود در بین حبوبات هم از نظر سطح زیر کشت و هم از نظر تولید در درجه اول اهمیت قرار دارد. با این وجود عملکرد آن پایین است و یک شکاف بین عملکرد بالقوه و عملکرد واقعی آن وجود دارد. بنابراین، به منظور دستیابی به ژنوتیپهای نخود پر محصولتر و دارای صفات مطلوب زراعی، تنوع ژنتیکی 40 ژنوتیپ نخود دسی (از منشاء ایکریسات) همراه با شاهدهای کاکا و پیروز به مدت دو سال زراعی 1398-1397 و 1399-1398 در ایستگاه تحقیقاتی موسسه تحقیقاتی دیم مراغه در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با دو تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج واریانس مرکب نشان داد که بین اختلاف ژنوتیپهای مورد بررسی از نظر صفات عملکرد، وزن صد دانه، تعداد غلاف در بوته و تعداد شاخه اصلی در سطح 1 درصد و از نظر صفات ارتفاع بوته در سطح 5 درصد معنیدار بود. وراثت پذیری بالایی برای صفات تعداد غلاف در بوته (90/0) و تعداد شاخه اصلی (85/0) مشاهده شد. تجزیه خوشهای ژنوتیپها را در چهار گروه طبقهبندی کرد. از نظر صفات عملکرد، وزن صد دانه، بیوماس و تعداد شاخه اصلی، گروه 4 و برای تعداد غلاف در بوته و ارتفاع بوته گروه 2 از ویژگیهای مطلوب برخوردار بودند. با توجه به نتایج تجزیه به عاملها، چهار عامل اول مجموعا 22/71 درصد از کل تغییرات را توجیه کردند. میتوان عامل اول را عملکرد و عامل دوم را اجزای عملکرد نام گذاری کرد. با توجه به نتایج، ژنوتیپهای ICCV 16116، ICCV 08102، ICCV 13107، ICCX-110054-F3-BP-P30-BP، ICCX-110050-F3-BP-P1-BP و ICCX-110050-F3-P28-BP برتر بوده و میتوانند در جهت نیل به حداکثر عملکرد و سایر صفات مطلوب زراعی در برنامههای اصلاحی نخود را مورد استفاده قرار گیرند.
گیاهان زراعی دیم
فهیمه شکرانی؛ جلال جلیلیان؛ علیرضا پیرزاد؛ اسماعیل رضائی چیانه
دوره 6، شماره 2 ، اسفند 1396، ، صفحه 209-228
چکیده
کشت مخلوط گیاهان و بهرهگیری از کودهای زیستی جهت بهبود عملکرد کمی و کیفی گیاهان از دیدگاه کشاورزی پایدار مهم محسوب میگردند. اثر باکتریهای حل کننده فسفات بر عملکرد و اجزای عملکرد بالنگوی شهری و نخود در کشت خالص و مخلوط، با آزمایشی دو ساله (1394-1393) به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی ...
بیشتر
کشت مخلوط گیاهان و بهرهگیری از کودهای زیستی جهت بهبود عملکرد کمی و کیفی گیاهان از دیدگاه کشاورزی پایدار مهم محسوب میگردند. اثر باکتریهای حل کننده فسفات بر عملکرد و اجزای عملکرد بالنگوی شهری و نخود در کشت خالص و مخلوط، با آزمایشی دو ساله (1394-1393) به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی هنرستان کشاورزی نقده بررسی گردید. تیمارهای آزمایشی شامل کاشت نخود با تراکم (30 و 40 بوته در مترمربع) و بالنگو (160 بوته در متر مربع) در شرایط مایهزنی با کود زیستی فسفاته شامل دو باکتری (Bacillus lentus وPseudomonas putida) و بدون مایهزنی بودند. در نخود بیشترین تعداد دانه در نیام (3/1 عدد)، عملکرد دانه (1/674 کیلوگرم در هکتار) و شاخص برداشت (9/49 درصد) ازکشت خالص نخود با تراکم 30 بوته در متر مربع در سال اول کاشت و در شرایط کاربرد کود زیستی حاصل شد و کمترین میزان آنها از کشت مخلوط 40 بوته نخود+ بالنگو در سال دوم و تحت تیمار شاهد (بدون کاربرد کود زیستی) بدست آمد. در گیاه بالنگو بالاترین تعداد دانه در بوته (5/106 عدد)، عملکرد دانه (5/489 کیلوگرم در هکتار) و شاخص برداشت (1/22 درصد) از تیمار کشت خالص بالنگو و کاربرد کود زیستی در سال اول کاشت بهدست آمد و کمترین مقدار آنها مربوط به تیمار کشت مخلوط نخود40 + بالنگو در تیمار بدون مایهزنی (بدون کود) در سال اول کاشت حاصل شد .نسبت برابری زمین در شرایط کشت مخلوط 30 بوته نخود+ بالنگو با تیمار کاربرد کود زیستی (74/1) بود که نشان دهنده 74 درصد افزایش سودمند زراعی نسبت به کشت خالص دو گونه دارد و این تیمار میتواند برای ایجاد پایداری تولید و بهرهوری استفاده از زمینهای کشاورزی به طور قابل ملاحظهای موثر باشد.
گیاهان زراعی دیم
غلامرضا ولیزاده؛ بهـزاد صادق زاده؛ جلیل اصغری میدانی
دوره 6، شماره 1 ، شهریور 1396، ، صفحه 55-66
چکیده
به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف مصرف فسفر و اختلاف ارقام و ژنوتیپهای جو در جذب فسفر و تولید عملکرد دانه و کاه و کلش ، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار سطح کود فسفره 0، 15، 30 و 45 کیلوگرم پنتا اکسید فسفر در هکتار) در کرتهای اصلی، و تعداد ده رقم و ژنوتیپ جو در کرتهای فرعی در سه تکرار و به ...
بیشتر
به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف مصرف فسفر و اختلاف ارقام و ژنوتیپهای جو در جذب فسفر و تولید عملکرد دانه و کاه و کلش ، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار سطح کود فسفره 0، 15، 30 و 45 کیلوگرم پنتا اکسید فسفر در هکتار) در کرتهای اصلی، و تعداد ده رقم و ژنوتیپ جو در کرتهای فرعی در سه تکرار و به مدت سه سال (91-1388) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم مراغه اجرا گردید. بر اساس نتایج حاصله،سطوح کودی فسفر، تاثیر معنیداری برکلش و عملکرد دانه ژنوتیپهای جو داشت. افزایش میزان مصرف فسفر تا مقادیر 30 و 45 کیلوگرم کود پنتا اکسید فسفر در مقایسه با شاهد باعث افزایش معنیدار کاه و کلش، و عملکرد دانه جو شد. نتایج اثرات ارقام نشان دادکه ژنوتیپهای مختلف جو در میزان عملکرد دانه از نظر آماری اختلاف معنیداری نداشتند، ولی رقم آبیدر، ژنوتیپ URB81/3 و دایتون برتری نسبی به سایر ژنوتیپها نشان دادند. با افزایش میزان مصرف فسفر، غلظت و جذب فسفر در کاه و کلش بطور معنیداری افزایش یافت. ژنوتیپهای Dari-ERB87/2و URB81/3 در مقایسه با دیگر ژنوتیپها بیشترین غلظت فسفر در کاه و کلش را داشتند. اما در حداقل میزان فسفر مصرفی توانایی جذب فسفر ژنوتیپهایURB82/9 وURB81/5 در مقایسه با ارقام سهند، آبیدر و دایتون و دیگر ژنوتیپها بیشتر بود. این مطالعه نشان میدهد که با افزایش میزان مصرف فسفر، تولید کاه وکلش، عملکرد دانه، غلظت و جذب کل فسفر در کاه و کلش، و دانه جو افزایش مییابد. جذب فسفر ژنوتیپها و ارقام جو در مقادیر مختلف فسفر متفاوت بودند. ژنوتیپهای URB82/9 وURB81/5 توانایی جذب فسفر بیشتری در فسفر کمتر خاک دارند و جذب فسفرکل به میزان رشدگیاه، میزان مصرفکود فسفره و نوع ژنوتیپ و رقم بستگی دارد.
گیاهان زراعی دیم
محمود مظلومی ممیندی؛ علیرضا پیرزاد؛ جلال جلیلیان
دوره 5، شماره 2 ، آذر 1395، ، صفحه 203-224
چکیده
تاثیر آبیاری تکمیلی بر همزیستی میکوریزایی گندم دیم رقم آذر2 در زمانهای متغیر آخرین بارندگی بهاره در یک آزمایش دوساله بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سالهای 1393و 1394 در مرکز تحقیقات کشاورزی آذربایجانغربی بررسی شد. تیمارهای آزمایش شامل زمان پایان بارندگی (20 اردیبهشت، 3 خرداد و 17 خرداد)، ...
بیشتر
تاثیر آبیاری تکمیلی بر همزیستی میکوریزایی گندم دیم رقم آذر2 در زمانهای متغیر آخرین بارندگی بهاره در یک آزمایش دوساله بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سالهای 1393و 1394 در مرکز تحقیقات کشاورزی آذربایجانغربی بررسی شد. تیمارهای آزمایش شامل زمان پایان بارندگی (20 اردیبهشت، 3 خرداد و 17 خرداد)، همزیستی قارچ (شاهد و قارچ گونهGlomus intraradices) و آبیاری (دیم و یک نوبت آبیاری تکمیلی) بودند. نتایج نشان داد که همزیستی میکوریزایی تحت شرایط آبیاری تکمیلی باعث افزایش معنیدار کیفیت علوفه (فسفر و کلسیم) و دانه (فسفر) گندم نسبت به کشت دیم شد. بیشترین درصد پروتئین (98/21 درصد) و عملکرد دانه (55/1326 کیلوگرم در هکتار) مربوط به آبیاری تکمیلی گیاهانی میکوریزایی بوده که آخرین بارندگی را به ترتیب در 20 اردیبهشت و 17 خرداد داشتند. به طور کلی کیفیت علوفه و دانه گندم در کشت دیم با یک نوبت آبیاری تکمیلی بهبود مییابد و رابطه میکوریزایی صرفنظر از زمان پایان بارندگی در میزان بهبود کیفیت و عملکرد دانه (در آبیاری تکمیلی تا 15 درصد و در کشت دیم تا 10 درصد) موثر بود. در نتیجه در شرایط کمآبی با مدیریت صحیح منابع آب و کاربرد کودهای بیولوژیک علاوه بر کاهش میزان آب مصرفی و تقویت گیاه، میتوان ضمن غنیسازی محصولات زراعی گامی مؤثر در راستای کشاورزی پایدار برداشت.
گیاهان زراعی دیم
غلامرضا ولیزاده؛ هادی خرسندی
دوره 5، شماره 1 ، خرداد 1395، ، صفحه 87-98
چکیده
به منظور بررسی تاثیر روشهای مختلف محلول پاشی و مصرف خاکی نیتروژن در ارقام مختلف گندم بر عملکرد و جذب نیتروژن، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور و در سه تکرار بمدت سه سال 1389-1386 در موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور اجرا گردید. فاکتور اول شامل روش های مختلف مصرف نیتروژن شامل محلول پاشی غلظت ...
بیشتر
به منظور بررسی تاثیر روشهای مختلف محلول پاشی و مصرف خاکی نیتروژن در ارقام مختلف گندم بر عملکرد و جذب نیتروژن، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور و در سه تکرار بمدت سه سال 1389-1386 در موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور اجرا گردید. فاکتور اول شامل روش های مختلف مصرف نیتروژن شامل محلول پاشی غلظت های مختلف اوره، تقسیط های متفاوت و مصرف کل کود نیتروژنی و فاکتور دوم ارقام گندم سرداری، آذر2 و ژنوتیپ Turkey 37032 بود. تجزیه واریانس داده های حاصل از آزمایش نشان داد اثر اصلی روش های مختلف مصرف نیتروژن برای عملکرد های دانه، کاه و جذب نیتروژن در سطح یک در صد اختلاف معنی دار است. روش محلول پاشی اوره به اندازه مصرف تقسیط نیتروژن در مقایسه با کل مصرف دربهار و پاییز عملکرد ها را افزایش داد. بعلاوه اثر اصلی ارقام گندم نشان داد عملکرد های دانه، کلش و جذب نیتروژن در سطح یک در صد دارای اختلاف معنی داری بودند. ژنوتیپ Turkey 3702 و رقم آذر 2 در یک سطح معنی دار در مقایسه با رقم سرداری عملکرد های دانه، کاه و کلش را افزایش دادند. میزان جذب نیتروژن دارای تفاوت معنیداری در بین ارقام گندم و تحت تاثیر روشهای مصرف نیتروژن بود. ژنوتیپ Turkey 3702در مقایسه با آذر 2 و سرداری بیشترین میزان در صد دانه نیتروژن را داشت. از این مطالعه استنباط شد مصرف نیتروژن با روش های محلول پاشی اوره به اندازه مصرف تقسیط در زمان ساقه دهی می تواند عملکرد ها را افزایش دهد. ارقام و ژنوتیپ گندم در روش های مختلف مصرف نیتروژن، در عملکرد های دانه، کاه و جذب نیتروژن متفاوت هستند.
گیاهان زراعی دیم
هادی خرسندی؛ غلامرضا ولی زاده اوصالو؛ داود صادق زاده اهری؛ یداله فرایدی
دوره 4، شماره 2 ، آذر 1394، ، صفحه 211-220
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی اثرات میزانهای مختلف و نحوه مصرف کود نیتروژن بر عملکرد ژنوتیپهای نخود دیم در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه بلوکهای کامل تصادفی با 12 تیمار در سه تکرار طی دو سال زراعی(93-1391) اجرا شد. فاکتور A شامل ژنوتیپهای نخود شامل a1=ILC482 ، آزادa2=، آرمانa3= و فاکتور B سطوح و نحوه مصرف کود نیتروژن شامل بدون مصرف کودb1=، ...
بیشتر
این تحقیق به منظور بررسی اثرات میزانهای مختلف و نحوه مصرف کود نیتروژن بر عملکرد ژنوتیپهای نخود دیم در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه بلوکهای کامل تصادفی با 12 تیمار در سه تکرار طی دو سال زراعی(93-1391) اجرا شد. فاکتور A شامل ژنوتیپهای نخود شامل a1=ILC482 ، آزادa2=، آرمانa3= و فاکتور B سطوح و نحوه مصرف کود نیتروژن شامل بدون مصرف کودb1=، مصرف 20 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژنb2= همزمان با کاشت بصورت شروع کننده و جایگذاری در زیر بذر، محلول پاشی 2%b3= و 4%b4= کود اوره در زمان گلدهی بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد عملکرد ژنوتیپهای مختلف نخود به طور معنی داری متفاوت بودند. ژنوتیپ ILC482 با تولید 1191 کیلوگرم در هکتار بیشترین عملکرد را به خود اختصاص داد و کمترین عملکرد مربوط به رقم آرمان با 994 کیلوگرم در هکتار بود. ژنوتیپها در روشهای مختلف مصرف نیتروژن عملکردهای متفاوتی تولید کردند به طوری که با مصرف 20 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار در زمان کاشت و بصورت شروع کننده، ژنوتیپ ILC482 به مقدار 77 کیلوگرم، رقم آزاد 165 کیلوگرم و رقم آرمان 159 کیلوگرم در هکتار عملکرد بیشتری نسبت به تیمار بدون مصرف کود تولید نمودند. رقم آرمان در مصرف کود نیتروژن بصورت محلول پاشی 2% نسبت به سایر سطوح و روش مصرف کود، بیشترین عملکرد را به خود اختصاص داد. از این مطالعه استنباط میشود ارقام در روشهای مختلف مصرف عملکردهای متفاوتی دارند. در رقم آزاد و ژنوتیپ ILC482 مصرف در زمان کاشت و در رقم آرمان مصرف کود بصورت محلولپاشی عملکرد را افزایش دادند.