حسین کاظمی؛ سهراب صادقی
دوره 3، شماره 1 ، خرداد 1393، صفحه 1-20
چکیده
به منظور ارزیابی تناسب اراضی کشاورزی شهرستان آققلا جهت کشت نخود دیم، از منطق بولین و فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شد. برای این کار ابتدا نیازهای اقلیمی و زراعی نخود با استفاده از منابع علمی تعیین گردید. سپس براساس آن، نقشههای موضوعی مورد نیاز تهیه گردید. پس از تهیه این لایهها، کار طبقهبندی ...
بیشتر
به منظور ارزیابی تناسب اراضی کشاورزی شهرستان آققلا جهت کشت نخود دیم، از منطق بولین و فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شد. برای این کار ابتدا نیازهای اقلیمی و زراعی نخود با استفاده از منابع علمی تعیین گردید. سپس براساس آن، نقشههای موضوعی مورد نیاز تهیه گردید. پس از تهیه این لایهها، کار طبقهبندی و رتبهبندی هر لایه براساس منطق بولین در دو طبقه مستعد (ارزش یک) و غیرمستعد (ارزش صفر) و بر اساس روش همپوشانی وزنی با AHP در چهار طبقه (بسیار مستعد، مستعد، نیمه مستعد و غیر مستعد) صورت گرفت. از AHP برای تعیین وزن معیارها از طریق تجزیه و تحلیل پرسشنامهها استفاده شد. سپس همپوشانی و رویهمگذاری همه لایهها در محیط ArcGIS برای هر روش جداگانه انجام پذیرفت. نتایج منطق بولین نشان داد که 41/16 درصد از اراضی کشاورزی شهرستان آققلا جهت تولید نخود دیم مناسب میباشد، بهطوریکه 91/17729 هکتار اراضی واقع در قسمتهای جنوبی منطقه مورد مطالعه در پهنه مناسب قرار گرفتند. در این مطالعه مشخص شد که در اراضی کنونی کشاورزی این شهرستان از نظر بارش، دماهای مطلوب، کمینه و بیشینه و درصد شیب محدودیتی جهت کشت نخود وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که عوامل محدود کننده کشت نخود، درصد ماده آلی پایین، شوری، کلسیم، فسفر و پتاسیم بالا میباشد. نتایج همپوشانی وزنی براساسAHP نشان داد که به ترتیب 52/27 و 91/13درصد زمینهای کشاورزی شهرستان آققلا جهت تولید نخود در پهنههای بسیار مستعد و مستعد قرار دارند و حدود 16 درصد از اراضی کشاورزی این منطقه جهت کشت نخود دیم غیر مستعد تشخیص داده شد. این مناطق حداقل از نظر یک منبع محیطی دارای محدودیت بودند.
نوشین صادقزاده؛ رقیه حاجیبلند؛ بهزاد صادق زاده
دوره 3، شماره 1 ، خرداد 1393، صفحه 21-32
چکیده
مطالعه خشکی از جنبههای فیزیولوژیکی و بیوشیمیائی با توجه به وجود اطلاعات کم در زمینه پاسخ گندمهای تتراپلوئید (گندم دوروم) و هگزاپلوئید (گندم نان) به تنش خشکی، ضروری به نظر میرسد. در این پژوهش، واکنش لاینهای حساسی از گندم نان و دوروم (به همراه شاهدهای متحمل) به تنش خشکی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشات گلدانی در قالب طرح کاملا ...
بیشتر
مطالعه خشکی از جنبههای فیزیولوژیکی و بیوشیمیائی با توجه به وجود اطلاعات کم در زمینه پاسخ گندمهای تتراپلوئید (گندم دوروم) و هگزاپلوئید (گندم نان) به تنش خشکی، ضروری به نظر میرسد. در این پژوهش، واکنش لاینهای حساسی از گندم نان و دوروم (به همراه شاهدهای متحمل) به تنش خشکی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشات گلدانی در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار در گلخانه تحت دو شرایط آبی (آبیاری تا حد ظرفیت زراعی) و شرایط خشکی (آبیاری تا 20 درصد ظرفیت زراعی) انجام شد. تنش خشکی در مقایسه با شرایط بدون تنش، اثرات منفی در هر دو گونه داشت ولی میزان کاهش صفاتی نظیر بیوماس و طول ریشه، تثبیت خالص دیاکسید کربن، تعرق و گشودگی روزنه، پتانسیل اسمزی برگ و ریشه، بهرهوری آب در گندم نان به مراتب بیش از گندم دوروم بود. بعلاوه، میزان غلظت پروتئین و پرولین در برگ و ریشه در نتیجه خشکی در گندم دوروم نسبت به گندم نان افزایش بیشتری داشت. ضمنا، تنش خشکی تاثیری در میزان کارتنوئیدها و آنتوسیانین برگ هیچ یک از گونهها نداشت. در مجموع نتایج این مطالعه نشان داد که پاسخ فیزیولوژیک گونههای مختلف گندم نان و دوروم به تنش خشکی یکسان نبوده و گندم دوروم میتواند واکنش بهتری در مقابله با تنش خشکی نسبت به گندم نان نشان دهد که به نظر میرسد استفاده از این توانایی درگندم دوروم میتواند از نظر بهبود تولید گندم در دیمزارهای کشور موثر باشد.
اکبر حقیقتی ملکی؛ جلیل عطاریلر؛ هادی خرسندی
دوره 3، شماره 1 ، خرداد 1393، صفحه 33-39
چکیده
به منظور بررسی اثرات سولفات منگنز در افزایش عملکرد دانه و میزان روغن چهار ژنوتیپ گلرنگ بهاره در شرایط دیم، این آزمایش با استفاده از 6 تیمارکود شامل 4 سطح منگنز،0،10،20 و30 کیلوگرم سولفات منگنز در هکتار به صورت مصرف خاکی و 2 سطح محلول پاشی 1 و 2 درصد سولفات منگنز به میزان 5/1 کیلوگرم سولفات منگنز در هکتار و چهار ژنوتیپ گلرنگ ...
بیشتر
به منظور بررسی اثرات سولفات منگنز در افزایش عملکرد دانه و میزان روغن چهار ژنوتیپ گلرنگ بهاره در شرایط دیم، این آزمایش با استفاده از 6 تیمارکود شامل 4 سطح منگنز،0،10،20 و30 کیلوگرم سولفات منگنز در هکتار به صورت مصرف خاکی و 2 سطح محلول پاشی 1 و 2 درصد سولفات منگنز به میزان 5/1 کیلوگرم سولفات منگنز در هکتار و چهار ژنوتیپ گلرنگ بهاره دیم بصورت فاکتوریل در پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با 24 تیمار درچهار بلوک از سال 1388 تا 1390 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم مراغه اجرا شد. 4 تیمارکود سولفات منگنز بصورت مصرف خاکی و2 تیمارکود سولفات منگنز صورت محلول پاشی مصرف شدند. نتایج تجزیه مرکب دوساله اینآزمایش نشان داد که مصرفکودسولفات منگنز بصورت محلولپاشی برگی و یا مصرف خاکی باعث افزایش تولیدگلرنگگردید. از محلول پاشی 2 درصد سولفات منگنز ، بالاترینعملکرد دانه بهمیزان 928 کیلوگرم در هکتار دانهگلرنگ و 4420 کیلوگرم درهکتار بیوماس(دانه، کاه و کلش) در ژنوتیپ گلرنگ335بدست آمد. همچنین نتایج نشان داد که مصرفخاکی20کیلوگرمکــود سولفــات منگنز در هکتار و یا محلولپاشی آن به میزان 5/1کیلوگرم درهکتار،باعث افزایش 100کیلوگرم در هکتار دانه و 500 کیلوگرم درهکتار کاه و کلش گلرنگ گردیده است.
ولی فیضی اصل؛ امیر فتوت؛ علیرضا آستارایی؛ امیر لکزیان
دوره 3، شماره 1 ، خرداد 1393، صفحه 40-60
چکیده
شناخت ریشه به عنوان نیمه پنهان گیاه از اهمیت ویژهای در شرایط دیم برخورداراست. گسترش مناسب آن یکی از عوامل تاثیرگذار در تولید گندم در شرایط محدودیت آب میباشد که به شدت تحت تاثیر عوامل محیطی از جمله مصرف کودهای نیتروژنی قرار میگیرد. به منظور مطالعه اثرات میزان و زمان مصرف کود اوره بر برخی ویژگیهای موفولوژیک گندم دیم، آزمایشی ...
بیشتر
شناخت ریشه به عنوان نیمه پنهان گیاه از اهمیت ویژهای در شرایط دیم برخورداراست. گسترش مناسب آن یکی از عوامل تاثیرگذار در تولید گندم در شرایط محدودیت آب میباشد که به شدت تحت تاثیر عوامل محیطی از جمله مصرف کودهای نیتروژنی قرار میگیرد. به منظور مطالعه اثرات میزان و زمان مصرف کود اوره بر برخی ویژگیهای موفولوژیک گندم دیم، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به صورت کرتهای دوبار خرد شده با زمان مصرف نیتروژن (کل نیتروژن در پائیز و تقسیط آن به صورت مصرف دوسوم نیتروژن در پائیز همزمان با کشت ویک سوم دیگر در بهار به صورت سرک) در کرت اصلی، میزان نیتروژن (صفر، 30، 60 و 90 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) از منبع اوره در کرت فرعی و ژنوتیپ گندم دیم در کرت فرعی فرعی (آذر 2، Cereal3 و Cereal4) در سه تکرار در موسسه تحقیقات کشاورزی دیم (مراغه) در سال زراعی 90-1389 به اجرا در آمد. نمونههای ریشه در مرحله شروع ساقه رفتن (GS22) با حجمهای مشخص از تمامی تیمارها تهیه و ویژگیهای آن اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که مصرف نیتروژن توانست در مقایسه با تیمار شاهد (بدون مصرف نیتروژن) طول بوته، تعداد ریشه طوقهای، وزن تر اندام هوایی، وزن تر ریشه، وزن خشک ریشه، حجم اندام هوایی، حجم کل ریشه و نسبت حجم ریشه به حجم خاک را به طور معنیداری افزایش دهد که این افزایش به صورت خطی تا آخرین سطح مصرف نیتروژن ادامه یافت. مصرف پائیزی نیتروژن طول ریشه بذری را در مقایسه با مصرف تقسیطی آن 11 درصد افزایش داد که این افزایش از لحاظ آماری در سطح احتمال 5 درصد معنیدار بود. همچنین زمان مصرف پائیزی نیتروژن توانست طول ریشه طوقهای و کلئوپتیل را در ژنوتیپهای مورد مطالعه به صورت معنیداری (P≤0.05) تحت تاثیر قرار دهد. ژنوتیپ Cereal4 از لحاظ صفات مطلوب ریشه به دو ژنوتیپ دیگر برتری داشت. در مجموع بر اساس این آزمایش برای بهبود خصوصیات ریشه گندم دیم و در نتیجه افزایش کمی و کیفی عملکردآن توصیه میشود که کود نیتروژنی به میزان 60 کیلوگرم در هکتار در هنگام کشت پاییزه مصرف گردد.
رئوف سید شریفی؛ سمانه حسنی؛ محمد صدقی؛ رضا سید شریفی
دوره 3، شماره 1 ، خرداد 1393، صفحه 61-76
چکیده
به منظور بررسی اثر تلفیقی کودهای بیولوژیک و شیمیایی برکارایی مصرف کود، عملکرد دانه و صفات وابسته بر رشد جو، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1391 انجام گردید. تیمارها شامل زمانهای مصرف کود نیتروژن در سه سطح T1 (3/1 در زمان کاشت+ ...
بیشتر
به منظور بررسی اثر تلفیقی کودهای بیولوژیک و شیمیایی برکارایی مصرف کود، عملکرد دانه و صفات وابسته بر رشد جو، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1391 انجام گردید. تیمارها شامل زمانهای مصرف کود نیتروژن در سه سطح T1 (3/1 در زمان کاشت+ 3/1 در مرحله ساقه روی+ 3/1 قبل از سنبله دهی)، T2(4/1 به هنگام کاشت+ 2/1 زمان پنجه زنی و ساقه روی+ 4/1 قبل از سنبله دهی) ، T3 (4/1 به هنگام کاشت+ 4/1 پنجه زنی + 4/1 ساقه روی+ 4/1 سنبله دهی) و تلقیح بذر با کودهای زیستی در پنج سطح شامل )عدم تلقیح به عنوان شاهد، تلقیح با ازتوباکتر کروکوکوم سویه 5، آزوسپریلوم لیپوفروم سویه OF، سودوموناس پوتیدا سویههای 41 و 4 ( بود. عملکرد و اجزای عملکرد، سرعت و طول دوره موثر پرشدن دانه به طور معنیدار ی تحت تاثیر زمان مصرف کود نیتروژن دار و تلقیح بذر با کودهای زیستی قرار گرفتند. مقایسه میانگینها نشان داد که حداکثر وزن دانه (0587/0 گرم)، سرعت (0018/0 گرم در روز) و طول دوره موثر پرشدن دانه (63/32 روز) در ترکیب تیماری زمان دوم مصرف کود نیتروژنه و تلقیح بذر با ازتوباکتر دست آمد.
مجید عبدلی؛ عزت اله اسفندیاری
دوره 3، شماره 1 ، خرداد 1393، صفحه 77-90
چکیده
با توجه به گستردگی کمبود روی در خاکهای ایران و کمبود آن در جامعه انسانی کشور، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر محلولپاشی سولفات روی (عدم مصرف، 5/0 گرم در لیتر در مرحله ساقهروی، 5/0 گرم در لیتر در مراحل ساقهروی و پرکردن دانه و 5/0 گرم در لیتر در مرحله ساقهروی و 2 گرم در لیتر در مرحله پرکردن دانه) بر عملکرد و اجزای عملکرد (بخش ...
بیشتر
با توجه به گستردگی کمبود روی در خاکهای ایران و کمبود آن در جامعه انسانی کشور، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر محلولپاشی سولفات روی (عدم مصرف، 5/0 گرم در لیتر در مرحله ساقهروی، 5/0 گرم در لیتر در مراحل ساقهروی و پرکردن دانه و 5/0 گرم در لیتر در مرحله ساقهروی و 2 گرم در لیتر در مرحله پرکردن دانه) بر عملکرد و اجزای عملکرد (بخش مزرعهای) و تاثیر محتوای روی دانه (199 (کم)، 381 (متوسط) و 595 (زیاد) نانوگرم روی در دانه) بر روی برخی از شاخصهای جوانهزنی (بخش آزمایشگاهی)، در دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه در سال 92-1391 بر روی گندم نان رقم کوهدشت اجرا شد. نتایج بخش مزرعهای نشان داد که محلولپاشی سولفات روی در مرحله ساقهروی و پرکردن دانه سبب افزایش معنیدار تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبلچه بارور و وزن سنبله در مقایسه با شاهد شد. بهعلاوه محلولپاشی سولفات روی در تمامی مراحل فنولوژیکی توانست عملکرد بیولوژیک و عملکرد اقتصادی را بهطور معنیداری در مقایسه با شاهد افزایش دهد. اما کاربرد ترکیب یاد شده در هیچ یک از مراحل، تاثیر معنیداری بر شاخص برداشت نداشت. شاخصهای سرعت جوانهزنی، متوسط زمان جوانهزنی وشاخص بنیه بذر تنها از مقدار زیاد روی در دانه متاثر شده و اختلاف معنیداری با مقدار کم روی بذر نشان دادند. اما محتوای روی دانه تاثیری بر درصد جوانهزنی بذور نداشت. نتایج نشان داد که کاربرد سولفات روی توانست میزان عملکرد و محتوای روی دانه را افزایش دهد. بر این اساس به نظر میرسد با استفاده از اسپری سولفات روی میتوان عملکرد کمی و کیفی گندم تولیدی در خاکهای فقیر از روی را بهبود بخشید. بعلاوه این روش بهزراعی میتواند به عنوان راهکار کوتاه مدت برای کاهش مشکلات تغذیهای ناشی از کمبود روی و بهبود شاخصهای امنیت غذایی مورد کاربرد قرار گیرد. همچنین نتایج بخش آزمون شاخصهای جوانهزنی نشان داد که با افزایش محتوای روی دانه، شاخصهای جوانهزنی و بنیه گیاهچه بهبود مییابد.