گیاهان زراعی دیم
مریم دلفانی؛ علی حاتمی؛ سید سعید پورداد؛ زهرا طهماسبی؛ فرشید فتاح نیا؛ محمدرضا جهانسوز
دوره 6، شماره 2 ، اسفند 1396، صفحه 147-164
چکیده
گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) به لحاظ داشتن مقاومت نسبی به تنشهای محیطی بخصوص خشکی، یک گیاه مناسب در شرایط دیم محسوب میگردد. این تحقیق جهت بررسی اثر تراکم کاشت و آبیاری تکمیلی بر خصوصیات کمی و کیفی عملکرد علوفه دو رقم گلرنگ در مزرعهی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام اجرا شد. آزمایش در قالب طرح اسپلیت پلات فاکتوریل بوده و تیمارها شامل، عامل ...
بیشتر
گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) به لحاظ داشتن مقاومت نسبی به تنشهای محیطی بخصوص خشکی، یک گیاه مناسب در شرایط دیم محسوب میگردد. این تحقیق جهت بررسی اثر تراکم کاشت و آبیاری تکمیلی بر خصوصیات کمی و کیفی عملکرد علوفه دو رقم گلرنگ در مزرعهی دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام اجرا شد. آزمایش در قالب طرح اسپلیت پلات فاکتوریل بوده و تیمارها شامل، عامل اصلی آبیاری در دو سطح (آبیاری تکمیلی و دیم) و عاملهای فرعی شامل، تراکم در پنج سطح (20، 30، 40، 50 و 60 کیلوگرم در هکتار) و دو رقم (گلدشت و فرامان) با سه تکرار اجرا گردید. بیشترین میزان کربوهیدرات کل در تیمار اثر متقابل تراکم 50 کیلوگرم در هکتار و رقم گلدشت به میزان 32/68 درصد و کمترین آن در تراکم 30 کیلوگرم در هکتار و رقم فرامان به میزان 17/65 درصد، مشاهده شد. بیشترین مقدار کربوهیدرات غیر فیبری مربوط به رقم گلدشت تحت شرایط آبیاری تکمیلی بود. بیشترین میزان پروتئین اندامهای هوایی در شرایط دیم (35/19 درصد) و همچنین در تیمار اثر متقابل تراکم 40 کیلوگرم در هکتار× رقم فرامان (98/19 درصد) بدست آمد. عملکرد علوفهی تر تحت تاثیر هر سه نوع اثر متقابل دوگانه، قرار گرفت. در مجموع، رقم گلدشت با تراکم بالا در شرایط آبیاری تکمیلی از لحاظ کربوهیدرات و رقم فرامان در شرایط دیم و تراکم پایین از نظر پروتئین، برتر بود. رقم فرامان در شرایط آبیاری تکمیلی و رقم گلدشت در تراکم بالا از لحاظ عملکرد برتری داشتند و همچنین همراه با افزایش تراکم در شرایط آبیاری تکمیلی عملکرد علوفهی تر افزایش یافت. در نهایت، به نظر میرسد که در اکثر صفات ذکر شده آبیاری تکمیلی در تراکمهای بالا سبب بروز نتایج بهتری شد.
گیاهان زراعی دیم
غلامرضا خلیل زاده
دوره 6، شماره 2 ، اسفند 1396، صفحه 165-186
چکیده
به منظور برآورد اجزای واریانس ژنتیکی و همچنین تعیین نوع عمل ژنها، آزمایشی به صورت دیآلل با استفاده از تلاقیهای حاصل از 12 والد در گندم نان اجرا گردید. تعداد 66 هیبرید F2 حاصل از تلاقی دیآلل یک طرفه به همراه والدین آنها در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی آذربایجان غربی در منطقه ساعتلو در سه ...
بیشتر
به منظور برآورد اجزای واریانس ژنتیکی و همچنین تعیین نوع عمل ژنها، آزمایشی به صورت دیآلل با استفاده از تلاقیهای حاصل از 12 والد در گندم نان اجرا گردید. تعداد 66 هیبرید F2 حاصل از تلاقی دیآلل یک طرفه به همراه والدین آنها در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی آذربایجان غربی در منطقه ساعتلو در سه تکرار و در سال 1392 اجرا گردید. بین والدین و تلاقیهای F2 در صفات مورد مطالعه اختلاف معنیدار وجود داشت. معنیدار بودن میانگین مربعات والدین در برابر تلاقیها، حاکی از وجود هتروزیس معنیدار برای صفات بود. با توجه به معنیدار بودن میانگین مربعات قابلیت ترکیبپذیری عمومی (GCA) و قابلیت ترکیبپذیری خصوصی (SCA) در صفات ارتفاع بوته، تعداد سنبلچه در سنبله، شاخص برداشت و عملکرد بیولوژیک، هر دو اثر افزایشی و غیر افزایشی ژنها در کنترل ژنتیکی این صفات نقش داشتند. بیشترین میزان وراثتپذیری متعلق به ارتفاع بوته با 7/83% و کمترین میزان وراثتپذیری با 2/54% در صفت شاخص برداشت بود. وراثتپذیری خصوصی از 1/16 برای تعداد دانه در سنبله تا 2/54% برای ارتفاع بوته متغیر بود. دو والد قیرمزیگول-1 و قیمتلی-17/2 بالاترین رتبهها را در اکثر صفات اجزای عملکرد دارا بوده و از بیشترین قابلیت ترکیبپذیری عمومی (GCA) برخوردار بودند. فراوانی آللهای غالب و مغلوب در صفات مورد مطالعه در تعادل نبوده و در اغلب صفات، آللهای غالب بیش از مغلوب بودند. با توجه به بررسی گرافیکی تجزیه هیمن- جینکز میتوان نتیجه گرفت که برای صفات طول پدانکل، تعداد دانه در سنبله، عملکرد تک بوته و عملکرد بیولوژیک رابطه فوق غالبیت و برای شاخص برداشت غالبیت نسبی بین آللها وجود داشت. نتایج تحقیق نشان داد که افزایش صفات عملکرد تک بوته، تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبلچه، عملکرد بیولوژیک، ارتفاع بوته و طول پدانکل توسط آللهای مغلوب کنترل میشود. از آنجایی که در کنترل عملکرد، هم اثرات افزایشی و هم غیر افزایشی دخیل میباشند، میتوان با انتخاب روش اصلاحی مناسب مثل انتخاب دورهای، امکان تجمیع ژنهای مناسب افزایشی را بالا برد و فرصت بهره برداری از واریانس غالبیت را فراهم نمود.
گیاهان زراعی دیم
مرضیه معتمدی؛ عیدی بازگیر؛ مهدی نصر اصفهانی؛ مصطفی درویش نیا
دوره 6، شماره 2 ، اسفند 1396، صفحه 187-208
چکیده
نماتد سیستی غلات از مهمترین نماتدهای خسارتزای گندم و جو در جهان میباشند. گونه Heterodera filipjevi دارای پراکنش وسیعی در مزارع غلات کشور است. در این مطالعه، تأثیر گونه فوق روی 13 رقم گندم دیم کشوری و نیز اجزای میکرو- مورفولوژیکی ریشه در گلخانه و مزرعه بررسی شد. مطالعات ریختشناسی و ریختسنجی و همچنین، مشخصات مولکولی شناسایی گونه ...
بیشتر
نماتد سیستی غلات از مهمترین نماتدهای خسارتزای گندم و جو در جهان میباشند. گونه Heterodera filipjevi دارای پراکنش وسیعی در مزارع غلات کشور است. در این مطالعه، تأثیر گونه فوق روی 13 رقم گندم دیم کشوری و نیز اجزای میکرو- مورفولوژیکی ریشه در گلخانه و مزرعه بررسی شد. مطالعات ریختشناسی و ریختسنجی و همچنین، مشخصات مولکولی شناسایی گونه H. filipjevi را تأیید نمود. شاخصهای تعداد سیست، تخم و لارو سن دوم، فاکتور تولیدمثل و اجزای آناتومیکی ریشه ارقام گندم مبنای تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد که در شرایط گلخانه، کمترین میزان سیست شیری در هر گیاه مربوط به رقم زاگرس با میانگین 75/1 عدد و کمترین میزان تخم و لارو و فاکتور تولید مثل مربوط به رقم کوهدشت با میانگین 32/1 و 26/0 عدد در گرم خاک بود. نتایج حاصله، ارقام مربوطه را بر اساس میزان حساسیت و مقاومت به نماتد سیستی، در دوطیف، مقاوم و حساس قرار داد. در شرایط مزرعه، کمترین میزان سیست، مربوط به رقم زاگرس با میانگین 33/185 عدد در 200 گرم خاک بود. کمترین میزان تخم و لارو و فاکتور تولید مثل مربوط به رقم کوهدشت با میانگین عدد 76/3 و 68/0 درگرم خاک بود. در رابطه با مطالعه اجزای ریشه، بیشترین ضخامت کوتیکول، پریدرم و پارانشیم به ترتیب مربوط به رقم رصد با میانگین 12، رقم کریم 33 و رقم رصد 33/41 میکرومتر وکمترین آن، به ترتیب مربوط به رقم کریم 67/6، ریژاو 33/19 و رقم آفتاب 23 میکرومتر بود. تجزیهی خوشهای نیز ارقام موردآزمون را دررابطه با صفات مورد بررسی،کماکان به دو دسته متفاوت گروهبندی نمودکه با نتایج آزمون دانکن نیز تشابه نزدیکی داشته و همخوانی قابل توجهی نشان داد.
گیاهان زراعی دیم
فهیمه شکرانی؛ جلال جلیلیان؛ علیرضا پیرزاد؛ اسماعیل رضائی چیانه
دوره 6، شماره 2 ، اسفند 1396، صفحه 209-228
چکیده
کشت مخلوط گیاهان و بهرهگیری از کودهای زیستی جهت بهبود عملکرد کمی و کیفی گیاهان از دیدگاه کشاورزی پایدار مهم محسوب میگردند. اثر باکتریهای حل کننده فسفات بر عملکرد و اجزای عملکرد بالنگوی شهری و نخود در کشت خالص و مخلوط، با آزمایشی دو ساله (1394-1393) به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی ...
بیشتر
کشت مخلوط گیاهان و بهرهگیری از کودهای زیستی جهت بهبود عملکرد کمی و کیفی گیاهان از دیدگاه کشاورزی پایدار مهم محسوب میگردند. اثر باکتریهای حل کننده فسفات بر عملکرد و اجزای عملکرد بالنگوی شهری و نخود در کشت خالص و مخلوط، با آزمایشی دو ساله (1394-1393) به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی هنرستان کشاورزی نقده بررسی گردید. تیمارهای آزمایشی شامل کاشت نخود با تراکم (30 و 40 بوته در مترمربع) و بالنگو (160 بوته در متر مربع) در شرایط مایهزنی با کود زیستی فسفاته شامل دو باکتری (Bacillus lentus وPseudomonas putida) و بدون مایهزنی بودند. در نخود بیشترین تعداد دانه در نیام (3/1 عدد)، عملکرد دانه (1/674 کیلوگرم در هکتار) و شاخص برداشت (9/49 درصد) ازکشت خالص نخود با تراکم 30 بوته در متر مربع در سال اول کاشت و در شرایط کاربرد کود زیستی حاصل شد و کمترین میزان آنها از کشت مخلوط 40 بوته نخود+ بالنگو در سال دوم و تحت تیمار شاهد (بدون کاربرد کود زیستی) بدست آمد. در گیاه بالنگو بالاترین تعداد دانه در بوته (5/106 عدد)، عملکرد دانه (5/489 کیلوگرم در هکتار) و شاخص برداشت (1/22 درصد) از تیمار کشت خالص بالنگو و کاربرد کود زیستی در سال اول کاشت بهدست آمد و کمترین مقدار آنها مربوط به تیمار کشت مخلوط نخود40 + بالنگو در تیمار بدون مایهزنی (بدون کود) در سال اول کاشت حاصل شد .نسبت برابری زمین در شرایط کشت مخلوط 30 بوته نخود+ بالنگو با تیمار کاربرد کود زیستی (74/1) بود که نشان دهنده 74 درصد افزایش سودمند زراعی نسبت به کشت خالص دو گونه دارد و این تیمار میتواند برای ایجاد پایداری تولید و بهرهوری استفاده از زمینهای کشاورزی به طور قابل ملاحظهای موثر باشد.
گیاهان زراعی دیم
مهدی جمشیدمقدم؛ خشنود علیزاده
دوره 6، شماره 2 ، اسفند 1396، صفحه 229-245
چکیده
به منظور بررسی اثرات زمان کاشت بر صفات زراعی، عملکرد دانه و میزان روغن گلرنگ در مناطق معتدل سرد و سردسیرکشور، آزمایشی با 15 ژنوتیپ گلرنگ بر پایه طرح بلوککامل تصادفی با 3 تکرار برای سه نوع کشت (پاییزه، انتظاری و بهاره) در دو ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم سرارود (کرمانشاه) و مراغه طی دو سال زراعی 92-1390 اجرا گردید. نتایج تجزیه واریانس ...
بیشتر
به منظور بررسی اثرات زمان کاشت بر صفات زراعی، عملکرد دانه و میزان روغن گلرنگ در مناطق معتدل سرد و سردسیرکشور، آزمایشی با 15 ژنوتیپ گلرنگ بر پایه طرح بلوککامل تصادفی با 3 تکرار برای سه نوع کشت (پاییزه، انتظاری و بهاره) در دو ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم سرارود (کرمانشاه) و مراغه طی دو سال زراعی 92-1390 اجرا گردید. نتایج تجزیه واریانس مرکب جداگانه دو ایستگاه نشان داد که برای برخی از خصوصیات زراعی اثرات اصلی و متقابل عاملهای سال، زمان کاشت و ژنوتیپ معنیدار بود. در ایستگاه سرارود، کشت پاییزه برای بیشتر صفات به کشتهای انتظاری و بهاره برتری نشان داد و از لحاظ عملکرد دانه با کشت انتظاری اختلاف معنیداری نداشت. بیشترین میانگین عملکرد دانه در کشتهای پاییزه و انتظاری (به ترتیب 687 و 705 کیلوگرم در هکتار) و کمترین در کشت بهاره (331 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد. در ایستگاه مراغه نیز کشت پاییزه برای اکثر خصوصیات برتری نشان داد. با اینحال، برای صفت عملکرد دانه در مراغه، میانگین زمانهای کاشت پاییزه، انتظاری و بهاره (به ترتیب 645، 569 و 648 کیلوگرم در هکتار) از لحاظ آماری غیرمعنیدار شد. در هر دو ایستگاه اختلاف معنیداری از لحاظ میانگین میزان روغن دانه بین کشتهای پاییزه و بهاره مشاهده نشد. در ایستگاه سرارود کشت پاییزه و انتظاری و در ایستگاه مراغه کشت انتظاری و بهاره قابل توصیه بود. برای هر دو ایستگاه بین عملکرد و اجزای عملکرد ارتباط خاصی وجود نداشت و گزینش مستقیم برای عملکرد دانه مناسبتر بود. با توجه به نوع کشت ژنوتیپهای متفاوتی جهت کسب بالاترین پتانسیل عملکرد دیم در دو مکان گزینش شد
گیاهان زراعی دیم
امین علیزاده دیزج؛ حامد ابراهیمیان
دوره 6، شماره 2 ، اسفند 1396، صفحه 247-262
چکیده
حوضه آبریز دریاچه ارومیه، یکی از مناطق مستعد کشاورزی است که در دهه اخیر با بحران کمآبی و مشکلات زیست محیطی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه مواجه گردیده است. استفاده از مدلهای شبیهسازی در بررسی گزینههای مدیریتی میتواند ابزاری مطمئن و مناسبی در سطح حوضههای آبریز باشد. در این تحقیق تأثیر دو گزینه مدیریتی که منجر به کنترل و افزایش ...
بیشتر
حوضه آبریز دریاچه ارومیه، یکی از مناطق مستعد کشاورزی است که در دهه اخیر با بحران کمآبی و مشکلات زیست محیطی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه مواجه گردیده است. استفاده از مدلهای شبیهسازی در بررسی گزینههای مدیریتی میتواند ابزاری مطمئن و مناسبی در سطح حوضههای آبریز باشد. در این تحقیق تأثیر دو گزینه مدیریتی که منجر به کنترل و افزایش بهرهوری مصرف منابع آب موجود در حوضه دریاچه ارومیه و منطقه ارومیه میگردد توسط مدل AquaCrop مورد بررسی قرار گرفت. این گزینهها شامل: 1) انجام آبیاری تکمیلی کامل (I) در زمان مناسب از طول دوره رشد گیاه و عمق بهینه آن و 2) تاریخ کاشت، بودند که تأثیر این گزینههای مدیریتی بر بهرهوری فیزیکی آب مصرفی (TWP)، بهرهوری اقتصادی مصرف آبیاری تکمیلی (EWP) و عملکرد خشک (DY) گیاهان گندم و جو دیم بررسی شد. شبیهسازی با استفاده از اطلاعات اقلیمی سال زراعی 94-1393 انجام گرفت. نتایج نشان داد زمان مناسب انجام آبیاری تکمیلی برای گندم و جو دیم به ترتیب 200 و 140 روز پس از تاریخ کاشت است. بیشترین مقدار TWP برای گندم و جو در تیمارهای آبیاری تکمیلی به ترتیب برابر و بدست آمد (61/0 و 44/0 Kg/m3 به ترتیب برای گندم و جو). با توجه به مقادیر EWP، بیشترین میزان بهرهوری اقتصادی آب مصرفی در تیمار آبیاری تکمیلی برای گندم و جو حاصل شد (4580 و 1052 Rials/m3 به ترتیب برای گندم و جو). بهینهترین تاریخ کاشت از نظر ماکزیمم TWP، EWP، و DY برای محصولات گندم و جو به ترتیب دههی اول مهرماه و دههی اول آبان ماه بدست آمد.