همکاری با انجمن علوم زراعت و اصلاح نباتات ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه مراغه، مراغه

2 گروه مهندسی تولید و ژنتیک گیاهی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه مراغه، مراغه

3 دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، واحد مهاباد، دانشگاه آزاد اسلامی مهاباد

10.22092/idaj.2024.364326.421

چکیده

مقدمه: استفاده درست و بهینه از اراضی نیازمند ارزیابی دقیق منابع بوم ­شناختی کشاورزی می­باشد. در عصر حاضر محدودیت منابع و افزایش روز افزون جمعیت و در نتیجه افزایش تقاضا برای محصولات غذایی، ایجاب می­کند که از منابع محدود به نحو بهینه استفاده شود. یکی از مهم­ترین توانایی­‌های سامانه اطلاعات جغرافیایی توانایی هم‌­پوشانی نقشه­‌های مختلف یک منطقه برای رسیدن به یک نقشه کامل قابل استفاده برای کاربردهای مورد نظر است. با توجه به اهمیت گندم به عنوان یک محصول راهبردی در تأمین غذای انسان­‌ها و همچنین استفاده بهینه از منابع موجود و ارزیابی مزارع کشت گندم در راستای تولید پایدار، این تحقیق به منظور ارزیابی و پهنه­‌بندی اراضی مستعد کشت گندم دیم در بخشی از دیم­زارهای شهرستان هشترود، واقع در استان آذربایجان­شرقی انجام شد.
روش­‌شناسی پژوهش: این مطالعه در بخشی از شهرستان هشترود (شامل مناطق ذوالبین، فتح، نظرکهریزی و آتش بیگ) انجام گرفت. ابتدا نیازهای بوم‌­شناختی گندم دیم با استفاده از منابع علمی موجود تعیین و درجه­بندی شد. سپس نقشه‌­های موضوعی مورد نیاز تهیه و طبقه­‌بندی گردید. متغیرهای محیطی مورد مطالعه شامل داده­های بلند مدت هواشناسی و داده­‌های خاک از مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان هشترود اخذ گردید. از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی برای تعیین وزن معیارها استفاده شد. پس از تحلیل و حصول وزن­ها، لایه‌­ها وزن­‌دهی و با روی هم‌­گذاری، در سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) با هم تلفیق شدند. طبقه­‌بندی هر لایه بر اساس نیازهای بوم‌­شناختی گندم، در چهار طبقه انجام پذیرفت.
یافته‌­های پژوهش: نتایج مشخص کرد که بین عوامل اقلیمی، توپوگرافی و خاک مؤثر بر کشت گندم در منطقه مورد مطالعه، نقش عوامل اقلیمی تأثیر بیشتری داشت، بطوری­که وزن عوامل اقلیمی مؤثر بر کشت گندم معادل 0/693، وزن عوامل خاک معادل 0/22 و وزن عوامل توپوگرافی معادل 0/087 تعیین گردید. نتایج پهنه­‌بندی نشان داد که منطقه برای کشت گندم در چهار پهنه (بسیار مستعد، مستعد، نیمه­‌مستعد و غیر­مستعد) از نظر تناسب اراضی تقسیم‌بندی می‌شود. از مجموع 130819 هکتار از مساحت کل اراضی، 22 درصد در پهنه بسیار مستعد، 26 درصد در پهنه مستعد، 27 درصد در پهنه نیمه‌­مستعد و 25 درصد در پهنه غیر­مستعد جهت کشت گندم دیم تشخیص داده شد. از عوامل محدود­کننده رشد و تولید گندم دیم در منطقه می­توان به پایین­ بودن میزان فسفر (کم­تر از 10 میلی‌­گرم در کیلوگرم)، پایین­ بودن دمای کمینه (حدود 5 درجه­ سانتی­گراد)، پایین­ بودن متوسط دما (کم­تر از 12 درجه سانتی­گراد)، ارتفاع بیشتر از 2000 متر و شیب بالای 12 درصد اشاره نمود. 

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Evaluation of land suitability for wheat cultivation in a part of Hashtroud drylands

نویسندگان [English]

  • Teymor Dolatpanah 1
  • Shareyar Dashti 2
  • Amin Abbasi 2
  • Naser Ahmadi Sani 3

1 Ph.D. student in crop plant ecology, department of plant genetics and production engineering, faculty of agriculture, Maragheh University, Maragheh

2 University of Maragheh, GolAssistant Professor, Department of Production Engineering and Plant Genetics, Faculty of Agriculture, Maragheh University, Maraghehshahr

3 Associate Professor, Faculty of Agriculture and Natural Resources, Mahabad Branch, Islamic Azad University of Mahabad

چکیده [English]

Introduction: The correct and optimal use of land requires a detailed assessment of agricultural and ecological resources. In the present era, resource limitations and the increasing population, and consequently the increasing demand for food products, require that limited resources should be used optimally. One of the most important abilities of the geographic information system is the ability to overlap different maps of an area to reach a complete map that can be used for the desired applications. Considering the importance of wheat as a strategic product in providing human food, as well as the optimal use of available resources and the evaluation of wheat cultivation fields in line with sustainable production, this research was aimed at evaluating and zoning the lands prone to wheat cultivation in a part of Hashtrood drylands.
Methodology: This study was carried out in a part of Hashtroud city (including Zulbin, Fatah, Nazarkehrizi and Atash Bey Regions). First, the ecological needs of rainfed wheat were determined and graded using available scientific resources. Then the required thematic maps were prepared and classified. The studied environmental variables, including long-term meteorological data and soil data, were obtained from the management of agricultural jihad in Hashtroud city. Hierarchical analysis process was used to determine the weight of the criteria. After analyzing and obtaining the weights, the layers were weighted and merged together in the Geographical Information System (GIS). The classification of each layer was done in four layers based on the ecological needs of wheat.
Research findings: The results indicated that among climatic factors, topography and soil affecting wheat cultivation in the study area, the role of climatic factors were more influential, so that the weight of climatic factors affecting wheat cultivation was 0.693, the weight of soil factors was 0.22 and the weight of the topography factors were 0.087. Zoning results showed that land suitability for wheat cultivation was placed in four zones (very susceptible, susceptible, semi-susceptible and non-susceptible). Out of 130,819 hectares of the total land area, 22% were recognized as highly susceptible area, 26% as susceptible area, 27% as semi-susceptible area, and 25% as non-susceptible area for wheat cultivation. Low levels of phosphorus (less than 10 mg/kg), low minimum temperatures (around 5 C), low average temperature (less than 12 C), the altitude (more than 2000 meters above the sea levels) and the slope (above 12%) were main limiting factors for growth and production of wheat in the studied area.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Geographic information system
  • hierarchical analysis process
  • zoning
  • Farming