نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مراغه، ایران
چکیده
با توجه به نقش و اهمیت تنوع ژنتیکی در پیشبرد برنامههای اصلاحی، شناسایی و توسعه تنوع ژنتیکی از طریق دورگگیری از گامهای اساسی برای به نژادگران به شمار میآید. بهدلیل مشکلات دورگگیری عدس در ایران، برنامههای اصلاحی بیشتر از طریق شناسایی لاینهایی با خصوصیات مطلوب زراعی و عملکرد دانه بالا نسبت به ارقام موجود دنبال شده است. راهاندازی برنامه دورگگیری برای عدس در ایجاد نسل F1 مطلوب و کاربرد آنها در معرفی لاینها و ارقام، موثر واقع میشود. بهمنظور توسعه تنوع ژنتیکی و تجمع صفات مطلوب از جمله عملکرد بالا، درشتی بذر، تیپ بوته ایستاده و زودرسی، هشت ژنوتیپ عدس که از لحاظ مورفولوژیکی و ژنتیکی تفاوت داشتند بهعنوان والد انتخاب شده و در بلوکهای تلاقی با یکدیگر تلاقی داده شدند. از 230 تلاقی انجام گرفته، 49 تلاقی موفق با 69 بذر F1 به دست آمد. به منظور تایید صحت دورگگیری در تعدادی از نتاج F1، از 14 نشانگر RAPD استفاده شد. بدین منظور 30 بوته F1 مربوط به این تلاقیها مطالعه شدند. وجود حداقل یک باند مشترک با والد پدری نشاندهنده تایید و معیار انتخاب بوتهها بهعنوان F1 واقعی است. بر این اساس، در تلاقیهای شماره چهار، پنج و شش صحت دورگگیری در پنج بوته تایید شد در حالیکه در تلاقیهای شماره یک، دو و سه صحت دورگگیری چهار بوته تایید شد. نتایج این مطالعه، کاربرد موفق نشانگرهای مولکولی در پیشبرد برنامههای دورگگیری عدس را نشان می دهد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Application of RAPD molecular markers to confirm hybridization in Lentil
نویسندگان [English]
- mojhgan tabrizivand taheri
- Mohammad Kouhestani Chevan
Dryland Agricultural Research Institute, Agricultural Research, Education and Extension Organization (AREEO), Maragheh, Iran
چکیده [English]
Due to the role of genetic diversity in breeding programs, identification and producing genetic diversity through crossing is one of the basic steps for breeders. Major lentil breeding programs in Iran are including the selection of lines among landraces with high yield and suitable agronomic characters as the lentils crossing challenges. So, setting up a crossing program for lentil will be effective in producing F1 and using them for introducing new varieties. The aim of this project was to produce genetic diversity and gather suitable characteristics such as high yield, cold tolerance, erect type and etc. in a single genotype. So, 8 genotypes that were morphologically and genetically distinct, were used as parents and artificially crossed. 49 out of 230 crosses were successful and 69 F1 seeds were collected. In order to verify the hybridity, 30 plants of the F1 generation were screened with 14 RAPD primers. Respectively 5 plants of 4, 5, 6 crosses and 4 plants of 1, 2, 3 crosses were true hybrids because of the carried minimum of one male parent specific band. This research showed the successful deployment of molecular markers role in lentil crossing program advancement.
کلیدواژهها [English]
- Crossing
- Lentil
- Molecular Markers
مقدمه
عدس (Lens culinaris Medik.) گیاهی دیپلوئید (2n= 2x=14) است. این گیاه به عنوان منبعی جایگزین برای تامین پروتئین ارزان قیمت شناخته شده است. دانه عدس به طور متوسط دارای 26 درصد پروتئین است (Khazaei et al., 2019). متاسفانه ژرم پلاسم عدس زراعی تنوع ژنتیکی نسبتا کمی دارد و از طرفی بخش اعظم برنامههای به نژادی محدود به انتخاب و گزینش تودههای بومی برتر است. دورگ گیری، شانسی برای افزایش تنوع ژنتیکی فراهم میکند. عدس به دلیل پدیده کلیستوگامی یک گیاه خودبارور است که به طور طبیعی کمتر از 8/0درصد دگرباروری دارد. گلهای کوچک و ظریف این گیاه کامل است و اخته کردن و به دنبال آن دورگ گیری مصنوعی آن را پرزحمت و ناموفق میسازد. با تقویت برنامه دورگگیری عدس و بهبود شرایط آن، ضمن افزایش محسوس در تعداد دورگهای جدید (افزایش تنوع در جمعیت اصلاحی)، میزان موفقیت در رسیدن به ارقام و لاینهای مطلوب افزایش خواهد یافت (Suvorova, 2014). هیبریداسیون علاوه بر توسعه تنوع ژنتیکی، از طریق اینتروگرسیون اللهای مطلوب مقاومت و یا تحمل به تنشهای زیستی و غیرزیستی انتقال میدهد (Ocampo et al., 2000). نتایج موفقی از دورگگیری بین لاینهای انتخابی عدس زراعی و بررسی صحت دورگگیری با استفاده از صفات مورفولوژیکی در داخل کشور گزارش شده است (جهانگیری، 1379؛ جهانگیری 1382). چندین مطالعه در زمینه دورگ گیری درون گونهای عدس انجام گرفته است (Solh et al., 1980 ;Mera and Erskin, 1982; Malaviya and Shukla, 1990; Kumar and Singh, 1998). با توجه به نتایج دورگ گیریهای بین زیرگونهای عدس مشاهده شده است که عدس زراعی Lens culinaris ssp. culinaris با Lens culinaris ssp. Orientalis قابل تلاقی میباشد (Villankaurt and Slinkard, 1992) هرچند باروری هیبریدها بستگی به آرایش کروموزومی والد وحشی دارد (Ladzinsky et al., 1985) بنابراین با توجه به امکان دورگ گیری برای این گیاه میتوان هیبریدهایی را برای صفات مورد نظر تحت شرایط کنترل شده گلخانهای تولید کرد. در تلاقی بین عدس زراعی و گونههای وحشی L. tomentosus دانه تشکیل میشود ولی به تدریج جنینها از بین میروند و تکنیک نجات جنین برای آنها مورد نیاز است. برای اولین بار هیبرید بین گونهای با استفاده از تکنیک نجات جنین در تلاقی بین عدس زراعی و L. erovides در اسپانیا انجام گرفت (Ladzinsky et al., 1985) و پروتوکل موثری برای احیای جنین هیبریدهایL. odemensis، L. erovides و L.nigricans گزارش کردند (Frantini and Ruiz, 2004).
صفات مورفولوژیکی برای تمایز بین بوتهها کافی نیستند، بنابراین نشانگرهای مولکولی برای تایید صحت دورگ گیری ضروری میباشند. کابالو و همکاران (2018) با استفاده از نشانگرهای STMS بوتههای F1 را در گیاه نخود شناسایی کردند. در مطالعهای دیگر اوسی و همکاران (2020) صحت دورگ گیری را با استفاده از نشانگرهای SNP در گوجه فرنگی تایید کردند. سولانکی و همکاران (2010) به منظور تایید صحت دورگ گیری بوتههای F1 حاصل از تلاقی PRECOZ × PL02 و Sehore 7403 × IPL 406 ، 24 بوته عدس را توسط نشانگرهای RAPD و SSR بررسی کردند. نتایج نشان داد که 8/20 درصد بوتهها در نتیجه دورگ گیری حاصل شدهاند. شارما و همکاران (2018) با استفاده از نشانگرهای SSR صحت دورگ گیری را در گیاه خردل تایید کردند و از 20 نشانگر مورد استفاده پنج نشانگر چند شکل بودند. در آن مطالعه، وجود هر دو باند والدینی در شش بوته از هفت بوته صحت دورگ گیری را تایید نمود.
تنوع طبیعی موجود در گیاهان خود بارور زمانی که در معرض انتخاب قرار میگیرند به شدت کاسته میشود. برای استمرار اصلاح و ایجاد لاینهای برتر، ضروری است که همواره تنوع ژنتیکی جدیدی از طریق دورگ گیری ایجاد شود. دقت طراحی هیبریداسیون بسیار مهم است. بسته به اهداف به نژادگر، انتخاب والدین بر اساس ارزش ژنتیکی صورت میگیرد. دقت در اداره کردن نسلهای در حال تفکیک بعد از هر تلاقی و تشکیل F1 و خودباروری آنها از اهمیت بالایی برخوردار است (Osei et al, 2020). هدف یا اهداف برنامه هیبریداسیون میتواند افزایش عملکرد، سازگاری، بهبود کیفیت، مقاومت به بیماریها یا برخی صفات ارزشمند اقتصادی باشد. به طور کلی یکی از راههای گسترش تنوع ژنتیکی و تجمیع ژنهای مطلوب در یک ژنوتیپ و در نهایت تولید یک رقم مناسب و مطلوب، دورگگیری بین والدین مناسب میباشد. بنابراین در این پروژه هدف، تلاقی بین والدین انتخابی و تولید دورگهای جدید جهت توسعه تنوع ژنتیکی و نیز بهینهسازی بهترین شرایط دورگ گیری جهت افزایش راندمان دورگ گیری برای عدس و در نهایت بررسی صحت دورگگیری در نتاج F1 حاصل از این تلاقیها با استفاده از نشانگرهای مولکولی برای اولین بار در کشور میباشد.
مواد و روشها
هشت لاین و رقم که از لحاظ خصوصیات ژنتیکی و مورفولوژیکی حداکثر تفاوت را با یکدیگر دارند، بهمنظور ایجاد تنوع ژنتیکی و انتخاب ارقام پرمحصول با صفات مطلوب از جمله عملکرد بالا، پا بلندی، رنگ دانه و وزن صد دانه بین والدین انتخابی، انتخاب شدند. این والدین در بلوکهای تلاقی، تحت شرایط کنترل شده گلخانه (از جنس پلاستیک فشرده)، در دو زمان متفاوت (جهت طولانی بودن زمان گلدهی برای تلاقی) کشت شدند (جدول 1) و در زمان گلدهی با شناسایی گلهای آماده و مناسب، عملیات اخته کردن و گرده افشانی مصنوعی انجام گرفت. هر والد در خطوط 2 متری کاشته شد. بین والد پدری و مادری 30 سانتیمتر و بین دورگگیری بعدی 50 سانتیمتر فاصله در نظر گرفته شد تا اینکه عملیات با سهولت انجام شود (شکل 1). گلها زمانی برای اخته کردن انتخاب شدند که طول گلبرگها تقریبا 4/3 کاسبرگها باشند. زمان انجام دورگگیری در ساعات ابتدایی صبح بود. هنگام اخته کردن، گل بین انگشت شست و سبابه قرار گرفت. از پنس مخصوص و تیز برای حذف کاسبرگ استفاده شد. گل را باز کرده و 10 پرچم آن را حذف کرده و بلافاصله بعد از اخته کردن، گرده افشانی دستی انجام گرفت. بعد از گرده افشانی مصنوعی، به وسیله نخهای رنگی علامت گذاری شدند. در طول فصل رشد و نمو مراقبتهای لازم زراعی (آبیاری، مبارزه با آفات و بیماریها) انجام گرفت.
تهیه مواد گیاهی، استخراج DNA و واکنش زنجیرهای پلی مراز: نمونههای برگی به منظور استخراج DNA ژنومی در مرحله شش برگی تهیه و در داخل ازت مایع به آزمایشگاه منتقل شد. برای استخراج DNA از روش دلاپورتا تغییر یافته (1983) استفاده شد. کمیت DNA با استفاده از روش اسپکتروفتومتری تعیین شد. همچنین، با استفاده از نسبت جذب نوری 280/260 و 320 نانومتر به ترتیب آلودگیهای پروتئینی، پلیساکاریدی و پلیفنلی و ذرات معلق مورد بررسی قرار گرفتند. سپس نمونههای DNAی استخراج شده توسط الکتروفورز در ژل آگارز 8/0 درصد از لحاظ شکستگی و وجود RNA بررسی شدند.
جدول 1- اسامی و مشخصات لاینهای شرکت کننده در برنامه دورگ گیری عدس
ردیف |
ژنوتیپ/ رقم |
صفات |
1 |
kimia |
دانه متوسط - پابلند- پرمحصول |
2 |
Bilesavar |
دانه درشت- پرمحصول |
3 |
Sana |
دانه متوسط- پرمحصول- پاکوتاه |
4 |
Precoz |
دانه متوسط- پابلند |
5 |
ILL10728 |
پر محصول – پاکوتاه- دانه متوسط |
6 |
Qaz89-90-PR65 |
عملکرد متوسط- پاکوتاه |
7 |
Qaz89-90-PR67 |
پر محصول – پاکوتاه- دانه متوسط |
8 |
FLIP2013-13L |
پر محصول- دانه درشت- پاکوتاه |
شکل 1- دورگ گیری بین والدین انتخابی عدس
در این پژوهش از نشانگرهای RAPD استفاده شد (جدول 2). ابتدا نشانگرها بر روی والدین ارزیابی شده و نشانگرهای چند شکل انتخاب شدند. اجزای واکنش در جدول 3 بیان شده است. Master mix مورد استفاده در این آزمایش محصول شرکت Ampliqon شامل ترکیبات زیر میباشد:
- Tris-HCl (pH=8.5), (NH4)2SO4, 3mM MgCl2, 0.2 % Tween 20
- 0.4 mM dNTP
- 0.2 units/µl Ampliqon Taq polymerase
- Red dye
چرخههای حرارتی واکنش زنجیرهای پلی مراز به این صورت در نظر گرفته شد: مرحله اول: واسرشته سازی اولیه در دمای 94 درجه سانتیگراد به مدت 4 دقیقه، مرحله دوم: شامل 35 چرخه متشکل از مراحل زیر: واسرشته سازی ثانویه در دمای 94 درجه سانتیگراد به مدت 1دقیقه، اتصال آغازگرها در دمای 40 درجه سانتیگراد به مدت 1 دقیقه، بسط در دمای 72 درجه سانتیگراد به مدت 2 دقیقه و مرحله سوم: بسط نهایی به مدت 10 دقیقه در دمای 72 درجه سانتیگراد.
جداسازی و آشکارسازی قطعات تکثیری با استفاده از ژل آگارز 5/1 درصد در دستگاه الکتروفورز ساخت شرکت Biocom و منبع تغذیه الکتروفورز ساخت شرکت Consort با ولتاژ 130 ولت به مدت 5/2 ساعت و با استفاده از بافر 1X TBE انجام گرفت. قطعات تکثیری توسط نور UV و دستگاه uvTrancilluminator ساخت شرکت Biocom آشکار سازی شدند.
جدول 2- اسامی و مشخصات آغازگرهای RAPD
شماره |
نام پرایمر |
توالی نوکلئوتیدی |
شماره |
نام پرایمر |
توالی نوکلئوتیدی |
|
1 |
OPM14 |
AGGGTCGTTC |
8 |
OPG10 |
AGGGCCGTCT |
|
2 |
OPB13 |
TTCCCCCGCT |
9 |
OPG12 |
CAGCTCACGA |
|
3 |
OPJ18 |
TGGTCGCAGA |
10 |
OPM12 |
GGGACGTTGG |
|
4 |
OPG02 |
GGCATGAGC |
11 |
OPM16 |
GTAACCAGCC |
|
5 |
OPF10 |
GGAAGCTTGG |
12 |
OPD20 |
ACCCGGTCAC |
|
6 |
OPD10 |
GGTCTACACC |
13 |
OPE14 |
TGCGGCTGAG |
|
7 |
OPA06 |
GGTCCCTGAC |
|
14 |
OPD18 |
GAGAGCCAAC |
جدول 3- اجزای واکنش PCR
حجم لازم برای یک واکنش (μl) |
غلظت پایه |
اجزا |
4 |
4 میکرولیتر |
Maseter Mix |
2 |
10 میکرومول بر میکرولیتر |
Primer |
2 |
3 میکرولیتر |
H2O |
2 |
25 نانوگرم بر میکرولیتر |
DNA |
نتایج و بحث
استفاده از نشانگرهای مولکولی در عدس، در مقایسه با سایر گیاهان مانند گندم محدودتر میباشد. دلیل این موضوع مطالعات کمتر توالی یابی در این گیاه است، لذا امکان طراحی نشانگر برای تعیین چند شکلی در این گیاه محدودتر است. از جمله نشانگرهایی که در مطالعات تنوع ژنتیکی عدس بیشتر مورد استفاده قرار گرفتهاند، نشانگرهای RAPD، SSR، AFLP و RFLP میباشند (Dikshit et al, 2015; Mansi et al, 2019; Reddy et al, 2010). بنابراین در این مطالعه از نشانگرهای RAPD برای مطالعه چند شکلی والدین و شناسایی F1 صحیح استفاده شده است.
کمیت و کیفیت DNA: در نتیجه استخراج DNA ، رسوب DNA با رنگ سفید تا شیری حاصل شد. کیفیت و کمیت بالای DNA یکی از معیارهای موفقیت در واکنش زنجیرهای پلیمراز میباشد. نتایج اسپکتروفتومتری برای تعیین کمیت و کیفیت DNA در جدول 4 نشان داده شده است که در آن برای تعیین کیفیت نمونهها از نسبت جذب نوری 260 به 280 استفاده شد. از آنجائیکه بیشترین جذب نور در اسیدهای نوکلئیک در طول موج 260 نانومتر صورت میگیرد و چون بیشترین آلایندههای اسید نوکلئیک پروتئینها هستند و نور را در طول موج 280 نانومتر جذب میکنند، بنابراین این نسبت میتواند به عنوان معیار کیفیت DNA مطرح باشد. همچنین، با استفاده از نسبت جذب 320 نانومتری آلودگیهای پلیساکاریدی و پلی فنولی و ذرات معلق نیز بررسی شد. الکتروفورز DNAهای حاصل توسط ژل آگارز 8/0 درصد، نوارهای فاقد کشیدگی و عدم توقف DNA در چاهکها را نشان داد (شکل 2). این نتایج حاکی از خلوص DNA و عاری بودن آن از آلودگیهای RNA و پلیساکاریدها بود.
جدول 4- نتایج اسپکتروفتومتری برای تعیین کمیت و کیفیت DNAی نمونههای عدس
تعداد افراد |
غلظت DNA (نانوگرم بر میکرولیتر) |
نسبت جذب 280/260 |
جذب 320 نانومتر |
46 |
5/1058 |
8/1 |
004/0 |
شکل 2- کیفیت نمونههایی از DNA استخراج شده در ژل آگارز 8/0 درصد
نتایج دورگ گیری و چند شکلی بین والدین: دورگگیری از نیمه دوم اردیبهشت در گلخانه آغاز شد. در مجموع از 230 تلاقی انجام شده، تعداد 49 تلاقی موفق و 69 بذر حاصل شد (جدول 5). 14 عدد نشانگر RAPD برای بررسی چند شکلی بین والدین کیمیا، بیله سوار، پرکوز، سنا، ILL10728، Qaz89-90-PR65، Qaz89-90-PR67 و FLIP2013-13L استفاده شد که 11 عدد از این نشانگرها بین والدین چند شکل بودند، لذا در بررسی نتاج مورد استفاده قرار گرفتند. در کل، 63 الل RAPD از 287 عدد چند شکل بود (جدول 6). از این تعداد الل چند شکل، 60 عدد مختص ژنوتیپ پدری بود. بیشترین الل اختصاصی والد پدری توسط نشانگرهای OPD-20، OPJ-18 و OPM-16 مشاهده شد. کمترین الل اختصاصی نیز مربوط به نشانگرهای OPD-10، OPB-13، OPM-12 و OPD-18 بود. اللهای چند شکل شناسایی شده در این مطالعه برای اهداف مختلف از جمله برنامههای تایید دورگ گیری میتواند مفید باشد.
بررسی صحت دورگ گیری در نتاج F1: در این پروژه پنج بوته F1 حاصل از هر شش تلاقی توسط نشانگرهای RAPD مطالعه شدند. در بررسیهای مولکولی از آنجائیکه نتاج F1 از بوتههای مادری برداشت شدهاند، وجود باند مشترک بین نتاج F1 و والد پدری نشان دهنده تایید صحت دورگ گیری میباشد. همانطور که در جدول 7 مشاهده میشود صحت دورگگیری بوتههای F1 حاصل از تلاقی دوم یعنی Kimia × QAZ89-90-PR65 توسط 72 % نشانگرها (هشت نشانگر از 11 نشانگر) تایید شد. بوتههای حاصل از تلاقی Bilesavar × Qaz89-90-PR67 در رتبه بعدی بودند و 63 % از نشانگرها دورگگیری را در این تلاقی تایید کردند. نشانگر OPD-20 در تمام تلاقیهای انجام گرفته، انجام دورگگیری را در اغلب بوتهها تایید کرد. نشانگرهای OPM-16، OPJ-18 و OPG-02 با تشکیل باند پلی مورف در چهار تلاقی، در رتبه بعدی قرار داشتند.
جدول 5- نتایج حاصل از برنامه دورگ گیری گلخانه عدس
تعداد بذر |
تعداد تلاقی موفق |
تعداد کل تلاقی |
تلاقی |
ردیف |
13 |
13 |
48 |
kimia ILL10728 × |
1 |
24 |
15 |
50 |
Kimia × QAZ89-90-PR65 |
2 |
10 |
10 |
48 |
Kimia × Sana |
3 |
6 |
3 |
35 |
Bilesavar × Precoz |
4 |
10 |
5 |
30 |
Bilesavar × Qaz89-90-PR67 |
5 |
6 |
3 |
14 |
ILL10728 × FLIP2013-13L |
6 |
0 |
0 |
5 |
Qaz89-90-PR65 × FLIP2013-13L |
7 |
جدول 6- جزئیات باندهای تکثیری توسط نشانگرهای RAPD
نشانگر |
تعداد باند تکثیر شده |
باند پلی مورف |
باند منوموف |
باند مختص ژنوتیپ |
OPM-16 |
29 |
12 |
17 |
9 |
OPD-10 |
3 |
2 |
1 |
2 |
OPJ-18 |
36 |
9 |
27 |
9 |
OPB-13 |
20 |
2 |
18 |
2 |
OPG-12 |
45 |
6 |
39 |
7 |
OPM-12 |
12 |
2 |
10 |
2 |
OPD-18 |
19 |
2 |
17 |
2 |
OPG-10 |
42 |
10 |
32 |
7 |
OPD-20 |
26 |
8 |
18 |
10 |
OPG-02 |
21 |
6 |
15 |
6 |
OPM-14 |
34 |
4 |
30 |
4 |
مجموع |
287 |
63 |
224 |
60 |
نشانگرهای OPB-13، OPD-18 و OPM-14 فقط در دو تلاقی، باند پلی مورف و مختص والد پدری را تشکیل دادند. طبق اطلاعات ارائه شده در جدول 7، در نتایج حاصل از تلاقیهای چهار، پنج و شش صحت دورگگیری برای هر پنج بوته تایید شد. در شکل 3، باندهای تکثیر شده توسط نشانگر OPG-12 برای تلاقی ششم، نشان داده شده است. همانطور که مشاهده میشود باند اختصاصی والد پدری در تمام پنج بوته مشاهده میشود. در شکل 4 وجود باند پدری در تمام پنج بوته توسط نشانگر OPD-10 در تلاقی اول مشاهده میشود.
در شکل 5 نیز نتایج حاصل از نشانگر OPD-18 بر روی تلاقی پنج مشاهده میشود. کاربرد نشانگرها در شناسایی صحت هیبریداسیون در سایر گیاهان نیز گزارش شده است (Paran et al, 1995; Muhammad et al, 2008).
در تلاقیهای یک، دو و سه فقط چهار بوته به عنوان F1 واقعی شناسایی شدند. یک نمونه در شکل 6 مشاهده میشود که مربوط به نشانگر OPJ-18 بر روی تلاقی دوم است. در این تلاقی، صحت دورگگیری در بوته شماره سه توسط این نشانگر تایید نشده است. دلیل این امر میتواند خودباروری و یا مخلوط شدن با سایر بذور در زمان کاشت باشد.
در تلاقی اول یعنی kimia ILL10728 ×، صحت دورگگیری بوتههای یک، سه، چهار و پنج به ترتیب توسط سه، پنج، شش و چهار نشانگر تایید شد.
شکل 3- نتایج واکنش زنجیرهای پلیمراز توسط نشانگر OPG-12 بر روی تلاقی ششم
از چپ به راست: والد مادری، بوتههای 1 تا 5 و والد پدری
شکل 4- نتایج واکنش زنجیرهای پلیمراز توسط نشانگر OPD-10 بر روی تلاقی اول
از چپ به راست: والد مادری، بوتههای 1 تا 5 و والد پدری
شکل 5- نتایج حاصل از نشانگر OPD-18 بر روی تلاقی پنجم
از چپ به راست: والد مادری، بوتههای 1 تا 5 و والد پدری
شکل 6- نتایج حاصل از نشانگر OPJ-18 بر روی تلاقی دوم
از چپ به راست: والد مادری، بوتههای 1 تا 5 و والد پدری
جدول 7- مشخصات بوتههای F1 تایید شده توسط نشانگرهای RAPD
نشانگر |
IDLCMAR-019-6 |
IDLCMAR-019-5 |
IDLCMAR-019-4 |
IDLCMAR-019-3 |
IDLCMAR-019-2 |
IDLCMAR-019-1 |
OPM-16 |
- |
1-2-3-4-5 |
3-4-5 |
4-5 |
4-5 |
3-4-5 |
OPD-10 |
- |
- |
- |
- |
- |
1-2-3-4-5 |
OPJ-18 |
3-4-5 |
2-3-4-5 |
1-2-3-4-5 |
4-5 |
4-5 |
- |
OPB-13 |
4-5 |
- |
- |
4-5 |
- |
- |
OPG-12 |
1-2-3-4-5 |
- |
- |
- |
1-2-4-5 |
1-3-4-5 |
OPM-12 |
- |
- |
- |
- |
1-2 |
4 |
OPD-18 |
- |
1-2-3-4-5 |
- |
2-3-4-5 |
- |
- |
OPG-10 |
3-4-5 |
3-4-5 |
1-4-5 |
- |
1-2-4-5 |
- |
OPD-20 |
1-2-3-4-5 |
1-2-3-4-5 |
1-2-3-4-5 |
2-3-4-5 |
1-2-4-5 |
3-4-5 |
OPG-02 |
- |
5 |
3-4 |
2 |
1-2 |
1-3-4 |
OPM-14 |
- |
1-2-3-4-5 |
- |
- |
1-2-4-5 |
- |
جدول 8- برخی از صفات لاینها، ارقام و دورگهای حاصل
رنگ پوسته |
سایز دانه |
تیپ بوته |
ارتفاع بوته |
زمان رسیدگی |
روز تا گلدهی |
نام دورگ |
تلاقی |
سبز |
درشت |
E |
24 |
88 |
67 |
IDLCMAR-019-1 |
kimia ILL10728 × |
سبز |
نسبتا درشت |
E |
22 |
83 |
65 |
IDLCMAR-019-2 |
Kimia × QAZ89-90-PR65 |
مخلوط |
متوسط |
E |
25 |
83 |
63 |
IDLCMAR-019-3 |
Kimia × Sana |
سبز |
درشت |
E |
23 |
87 |
67 |
IDLCMAR-019-4 |
Bilesavar × Precoz |
مخلوط |
درشت |
E |
24 |
87 |
67 |
IDLCMAR-019-5 |
Bilesavar × Qaz89-90-PR67 |
سبز |
درشت |
- |
22 |
87 |
67 |
IDLCMAR-019-6 |
ILL10728 × FLIP2013-13L |
رنگ پوسته |
سایز دانه |
تیپ بوته |
ارتفاع بوته |
زمان رسیدگی |
روز تا گلدهی |
والد |
|
مخلوط |
نسبتا ریز |
E |
22 |
89 |
68 |
ILL10728 |
|
مخلوط |
متوسط |
E |
24 |
87 |
65 |
Kimia |
|
سبز |
نسبتا درشت |
E |
21 |
87 |
65 |
QAZ89-90-PR65 |
|
قهوهای |
درشت |
E |
21 |
85 |
63 |
Sana |
|
سبز |
درشت |
E |
24 |
85 |
63 |
Precoz |
|
مخلوط |
متوسط |
E |
23 |
86 |
65 |
Bilesavar |
|
مخلوط |
درشت |
E |
23 |
87 |
65 |
Qaz89-90-PR67 |
|
مخلوط |
درشت |
E |
22 |
87 |
67 |
FLIP2013-13L |
در تلاقی دوم Kimia × QAZ89-90-PR65 صحت دورگ گیری بوته های یک، دو، چهار و پنج هر کدام توسط شش نشانگر تایید شد. این مقدار برای تلاقی سوم Kimia × Sana برای بوتههای دو، سه، چهار و پنج به ترتیب سه، دو، پنج و پنج نشانگر بود. در رابطه با تلاقی چهارم یعنی Bilesavar × Precoz بوتههای یک، دو، سه، چهار و پنج توسط سه، دو، چهار، پنج و چهار نشانگر تایید شدند. تلاقی پنجم Bilesavar × Qaz89-90-PR67 به ترتیب چهار، پنج، شش، شش، هفت نشانگر بوتههای F1 صحیح را شناسایی کردند. نهایتا در آخرین تلاقی ILL10728 × FLIP2013-13L بوتههای یک، دو، سه، چهار و پنج توسط دو، دو، چهار، پنج و پنج نشانگر تایید اعتبار شدند.
نتیجهگیری
با توجه به نتایج این تحقیق میتوان بیان کرد که شناسایی F1های صحیح توسط نشانگرهای مولکولی احتمال خطا را در برنامههای به نژادی و اداره نسلهای در حال تفکیک بشدت کاهش میدهد. با توجه به اینکه در اغلب موارد صفات مورد نظر برای انتقال، در نسلهای اولیه مشاهده نمیشوند و گزینش برای این صفات به نسلهای پیشرفتهتر موکول میشود بنابراین، استفاده از روش مولکولی از نظر زمان و هزینه مقرون به صرفه بوده و از طرفی دقت بالاتری داشته و احتمال تشکیل جمعیتهای نادرست را کاهش میدهد.